acidulate
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
میخوش، ملس
میخوش، ملس، ترش و شیرین
پیشنهاد کاربران
منبع فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی


واژه جدید
خوش ترش. [ خوَش ْ / خُش ْ ت ُ رُ ] ( ص مرکب ) مَلَس. طعم ترشی آمیخته باشد با شیرینی ، چون طعم آلو و مانند آن. ( یادداشت مؤلف ) :
برگ می صبوح کن سرکه فروختن که چه
گرچه ز خواب جسته ای خوش ترش گرانسری.
... [مشاهده متن کامل]
خاقانی.
خوش ترش زردچهره آبی را
طبع مرطوب و لون محرور است
شاخ امرود گوئی و امرود
دسته و گرد نای طنبور است.
( از تاج المآثر ) .
برگ می صبوح کن سرکه فروختن که چه
گرچه ز خواب جسته ای خوش ترش گرانسری.
... [مشاهده متن کامل]
خاقانی.
خوش ترش زردچهره آبی را
طبع مرطوب و لون محرور است
شاخ امرود گوئی و امرود
دسته و گرد نای طنبور است.
( از تاج المآثر ) .
مایخوش.
مَلَسیدن.
ملساندن چیزی.
ملساندن چیزی.
هنگامی که دو صفت متضاد باهم جمع شوند و حاصل آندو دلچسب باشد . هوای ملس یعنی نه خیلی سردونه خیلی گرم . مزه ملس یعنی نه خیلی ترش و نه خیلی شیرین
مز