ملتمس

/moltames/

    one who beseeches
    supplicant
    suppliant
    request(ed)

مترادف ها

suppliant (اسم)
متقاضی، ملتمس، استدعاء کننده

supplicant (اسم)
ملتمس

suppliant (صفت)
مستدعی، ملتمس

پیشنهاد کاربران

کشتیار. [ ک ُت ْ ] ( ص مرکب ) ملتمس. خواهشگر.
- کشتیار کسی شدن ؛ سخت بدو التماس کردن. سخت اصرار و الحاح کردن. نهایت درجه ابرام و اصرار با مهربانی کردن : کشتیار او شدم که بماند گفت حکماً باید بروم. ( یادداشت مؤلف ) .