مقعر

/moqa~~ar/

    concave
    concavity

فارسی به انگلیسی

مقعر از دو طرف
biconcave

مقعر الطرفین
biconcave, concavo - concave

مترادف ها

hollow (صفت)
خشک، پوچ، تهی، مجوف، مقعر، خالی، پوک، غیر صمیمی، توخالی، میان تهی، گودافتاده، بی حقیقت

concave (صفت)
مقعر

dished (صفت)
گود، مقعر

incavate (صفت)
مقعر

پیشنهاد کاربران

آینه ی کوژ: آینه ی مُحدَّب.
آینه ی کاو: آینه ی مُقعَّر.
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد: )
گود. . . تودار. . . کاو. . . عمق دار. . .
فرورفته، کاو، گود، عمق دار، عمیق