مقطوع

/maqtu~/

    cut off
    interrupted
    fixed
    cut
    fixed (as a price)

فارسی به انگلیسی

مقطوع العضو
amputee

مترادف ها

fixed (صفت)
معین، مقرر، ثابت، پا بر جا، جایگیر، مقطوع، ماندنی

پیشنهاد کاربران

پایا ( در زمینه بها )
در زمینه نرخ و قیمت می توان از واژگانی مانند پایدار، پابرجا، پاینده، استوار، ماندنی، مانا و. . به جای واژه بیگانه و تازی مقطوع بهره برد.