قطع، قطع کننده، قیچی، مقراض، چیز برنده
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
قیچی
مقراض=برنده، بر، برشت ابزار، قیچی، چهره به زبر چ، پاره کننده، درنده، ابزار دریدن،
گازانبر
در گویش مازندرانی اصیل به قیچی میگن مقراض و به نردبان هم میگن کاتی
در گویش کرمانی ها به آن مغراض گویند
در پهلوی " چینا " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.