باب، مناسب، مقتضی، در خور
مستعد، شایسته، مناسب، مقتضی، در خور، سازگار، فراخور، تندرست
شایسته، خلیق، مناسب، خوب، مقتضی، سازگار، فراخور، درخورد
مقتضی، اساسی، جسمانی، جسمی، مادی، اصولی، کلی
شایسته، مناسب، مقتضی، در خور، دلچسب
درست، مقتضی، بجا، منصف، بامروت، منصفانه، مستحق، بی طرف، فریور، عادل، با عدالت، باانصاف، مشروع
قابل توصیه، مقتضی، معقول، مقرون به صلاح، مصلحت آمیز
مقتضی، ناشی از، قابل پرداخت، سر رسد
مناسب، مقتضی، تهورامیز
مقتضی، قابل پرداخت، قابل مطالبه، قابل تقاضا، قابل ادعا، مطالبهکردنی