مقایسه

/moqAyese/

    analogy
    comparison
    contrast
    juxtaposition

فارسی به انگلیسی

مقایسه پذیر
contrastable

مقایسه متون و امار
collation

مقایسه کردن
compare, liken, parallel, weigh, assimilate, balance, confer

مقایسه کردن برای نشان دادن تفاوت ها
contrast

مقایسه کردن متون و امار
collate

مقایسه کننده
collator

مترادف ها

analogy (اسم)
قیاس، توافق، شباهت، مقایسه، همانندی، تناسب، قرینه، تساوی

comparison (اسم)
تطبیق، مقایسه، تشبیه، مقابله، سنجش، برابری، مطابقت، همسنجی

collation (اسم)
تطبیق، مقایسه، مقابله، تلفیق، تطبیق دستخط ها

پیشنهاد کاربران

سَختار : مقایسه
میان آن دو مرد، سختار نمی شاید ( شایسته نیست )
از اونجایی ک بن کنونی واژه سنجیدن ، سَختَن هست میشه گفت
سخت آر
( مانند رفتار ، گفتار ، کردار ، ساختار ، نوشتار و . . . )
بررسی شباهت ها و تفاوت های دو چیز
پیشنهاد واژه :
" تَرسنجیدن/تَرسنجی کردن" به چمِ " مقایسه کردن".
" تَرسنجی، ترسنجِش" به چمِ " مقایسه".
" تَرسنجیدن/تَرسنجی" هنگامی بکار می آیند که مقایسه یِ چندی و چونی ( = کمی و کیفی ) داشته باشیم بگونه ای که یکی با ویژگیِ " تَری" از دیگری ناهمسان شود ( بمانندِ :سنگین تر، کوچکتر، بیشتر، بزرگتر و. . . ) .
...
[مشاهده متن کامل]

پیشوندِ " تَر" را در واژگانی همچون " تَراز، تَرازاندن، تَروینیتن ( به چمِ "پیروز شدن/تسخیر کردن" در پارسی میانه ) " داشته ایم.
واژه یِ " تَرسنجیدن/تَرسنجی کردن" زیرگردایه ( =زیرمجموعه ) یِ " همسنجیدن/همسنجی کردن" است.

دو چیز را با هم سنجیدن، دو کار یا دو چیز را با هم اندازه گرفتن
قیاس کردن
گمانه زنی
مقایسه کنیم:بسنجیم
سنگیدن
که تازی شده آن سنجیدن است.
همسنجیدن = مقایسه کردن
همسنجش = مقایسه
همسنجشی = مقایسه ای
همسنجش پذیر = قابل مقایسه
همسنجش ناپذیر = غیر قابل مقایسه
قیاس کردن ، سنجش
همسنگی
همترازی
سنجش، برابری، قیاس کردن، در زبان ایران آما ، : سَمیتی
تراز سنجی
همسنجی
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آما ( اوستایی )
اوپَمان ( سنسکریت: اوپَمانَ )
سَمیت ( سنسکریت: سَمیتی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)