مقاوم بودنrepelمقاوم در برابر ابwater-resistantمقاوم در برابر باد و باران و غیرهweatherproofمقاوم در برابر سرما و گرماweatherproofمقاوم در برابر هوای توفانیstormproofمقاوم در مقابل درمانobstinate
resistant (صفت)پایدار، خود سر، مقاومpersistent (صفت)پایا، مزمن، مصر، ماندگار، مداوم، لجوج، سمج، مقاوم، ایستادگی کنندهopposing (صفت)مخالف، مقاوم، معترضinsistent (صفت)مصر، مصرانه، مقاوم، پاپیrefractory (صفت)سرکش، سر سخت، گردن کش، مقاومresisting (صفت)مقاومrenitent (صفت)سر سخت، مقاوم
لَست ( Last ) = مقاومسخت شکنمقاوم: پتایا، پتایالدیرشکن. [ ش ِ ک َ ] ( نف مرکب ) مقابل زودشکن و ترد. محکم. قرص. زفت. عسرالرض. عسرةالرض. ( یادداشت مؤلف ) . که زود شکسته نشود.در پهلوی " پتوک ، پتران ، نستوه " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.جان سخت+ عکس و لینک