مقاطعه کاری کردن


    job

مترادف ها

contract (فعل)
منقبض کردن، منقبض شدن، قرارداد بستن، مقاطعه کاری کردن، کنترات کردن، مخفف کردن

job (فعل)
مقاطعه کاری کردن، دلالی کردن

پیشنهاد کاربران