مفهوم

/mafhum/

    concept
    intent
    purport
    sense
    significance
    signification
    spirit
    substance
    evident
    import
    importance
    intelligible
    tenor

فارسی به انگلیسی

مفهوم افریدن
conceptualize

مفهوم افرینی
conception

مفهوم ثانوی
overtone

مفهوم داشتن
register

مفهوم سخن
drift

مترادف ها

hang (اسم)
تعلیق، تمایل، مفهوم، طرزاویختن

substance (اسم)
دوام، خلاصه، ماده، جوهر، استحکام، جسم، جنس، مفهوم، مفاد، ذات، شیی، ماده اصلی

meaning (اسم)
معنی، منظور، مقصود، مراد، مفهوم، مفاد، فحوا، ارش

sense (اسم)
معنی، جهت، احساس، هوش، مفهوم، مفاد، مضمون، حس، شعور، حس تشخیص، حواس پنجگانه

significance (اسم)
معنی، اهمیت، مفهوم، مفاد، قدر

implication (اسم)
معنی، مفهوم، دلالت

signification (اسم)
معنی، اظهار، مفهوم، مفاد، تعیین، ابلاغ، نص صریح

effect (اسم)
اثر، نیت، مفهوم، نتیجه، کار موثر

intention (اسم)
عمد، منظور، مقصود، مراد، قصد، خیال، مفهوم، فکر، تصمیم، عزم، عزیمت، غرض

purport (اسم)
ادعا، قصد، مفهوم، مفاد

notion (اسم)
اندیشه، خیال، عقیده، ادراک، مفهوم، فکر، تصور، خاطر، خاطره، نظریه، پندار

concept (اسم)
مفهوم، تصور کلی، فکر

contents (اسم)
مفهوم، مفاد، محتویات، مندرجات، مضمون، ضمائم

tenor (اسم)
تمایل، نیت، رویه، مفهوم، مفاد، فحوا، صدای زیر مردانه

raison d'etre (اسم)
مفهوم، مفاد

obvious (صفت)
ظاهر، اشکار، بدیهی، مشهود، واضح، مفهوم، هویدا، فاش، علنی، مریی

evident (صفت)
ظاهر، اشکار، پیدا، بدیهی، مشهود، سلیس، ساطع، مفهوم

intelligible (صفت)
معلوم، روشن، قابل فهم، مفهوم، فهمیدنی

پیشنهاد کاربران

مدلول ومفاهیم واژه چند قسمتی هست:
۱. معنی ومقصود عام وشامل:
أربعین یعنی عدد ۴۰
۲. اشاره به اتفاقی خاص:
مراسم أربعین شهادت إمام حسین
۳. رمزی:
أربعین حدیث
۴. مجازی یا إستعاره:
عقل الأربعین
...
[مشاهده متن کامل]

ابن الأربعین
ه. عامیّ: میان عوام یا قوم خاص متداول ورایج
۶. متداول ورایج: أربعین رجل
. . .
اکثر تفاسیر وتراجم به این امر مهم توجّه کامل ودقیق مُطّلع نیستند.
وبیشتر به موارد پر تکرار ورایج وتحت اللفظی میپردازند.

نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦
معنی: چم، چمار، آرش
مفهوم: چمار
استدلال: برژن، فرکاو، سنجه، پژوا، گواه، چمسنج
برهان: ویژار، نخش، فرداد، فرنود
استنباط: برداشت
دلیل: شوند، چیم، آوند
تحقیق: پژوهش، واکاو، کاوش، وارس
سلیم
مفهوم: درون نگری
معنا
مفهوم : گاهی در جمله خصوصیتی وجود دارد مثلا جمله شرطیه است که در کنار منطوق کلام یک مفهوم هم برداشت می شود
میتوان از واژِگانِ {چیستی، درونمایه، اندرمایه} و واژگانِ درخور پیشنهادی دوستان نیز بهره برد.
بِدرود!
Clear
مفهوم: ویژگی های مشترکی که روی هم سازنده ی معنی چیزی است؛ مانند: جسم نامی، ناطق و حساس که روی هم معنی انسان را می دهد. ( مبانی فلسفه، دکتر علی اکبر سیاسی 1356 چاپ وزارت آموزش و پرورش )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
...
[مشاهده متن کامل]

غرباک qarbāk ( سغدی ) ، نیسکر niskar ( سغدی: nishkart ) .
معنی: آن چه روشن کننده ی چیزی است؛ ایده یا ایده های درک شدنی که نمایانگر یک یا چند نشانه است [برای اسم ذات]. ایده ی قابل فهمی که یک موضوع فکری را می توان برای توضیح و توجیه وجود آن، به آن مرتبط کرد [برای اسم معنی]. ایده ایی درک شدنی که با آن یک موضوع فکری می تواند وجود خود را نمایان سازد یا توجیه شود.
( https://www. cnrtl. fr/definition )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پترن patern ( سغدی )
واتا vātā ( کردی ) .

دریافته
🇮🇷 همتای پارسی: دریافته 🇮🇷
واژه مفهوم
معادل ابجد 171
تعداد حروف 5
تلفظ mafhum
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی، جمع: مفاهیم]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی mafhum
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
همان طور که سروران فرمودند مفهوم به وجه مفعولی فهم ارجاع میدهد ونه چیزی که " هست " بلکه هستی اش را " تایید کننده ای " ارک می کند. concept , Intent , purpout , spirit
ادراک: وابا ( توان فهم ) .
ادراک کردن: واباییدن، دریافتن.
مفهوم: واباییده.
مانش
نمونه:
. . . درنیافتن برخی مانش هایی [مفهوم هایی] که به میان آمده اند، برگردان این اثر علمی خوب و ارزنده را تا اندازه ای نارسا و سست نموده است.
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2012/06/blog - post_4870. html
مَفهوم
واژه ای پارسی و اَرَبیده با ریشه ی فَهَمَ در ریختار مَفعول
بُنادِ یا اسل این واژه پِیم در پِیمیدن در پارسی میانه یا پَهلَوی ، پوهَن در پَرشتُوَ/ پَرستُوَ ( پَشتو )
اگر بخواهیم به پارسی سَره بگوییم :
...
[مشاهده متن کامل]

پِیمیدن : پِیمید - ه : پِیمیده ~ مَفهوم
اگر خواسته باشیم به فارسی بِبینانیم/ بِبَیانیم / بیان کنیم : فَهمیدن : فَهمید - ه : فَهمیده~ مفهوم

به نظر من واژه �مینش� میتونه زیبا باشه بجای کلمه عربی مفهوم
فهمیده شده
بزرگمهر لقمان واژه "پرمانه" را پیشنَهیدَند.
معنا////یا///صورتهایی که ازمحسوسات به ذهن میرسد
مفهوم ( concept ) ، به پارسی سره می شود:
پِندارِه
شاید بشود "سگال" را دربرار آن قرار داد.
دانسته شده از
فهم شده از
پرمانه
روشن ( در برخی باره ها]
گفته ای روشن ( مفهوم ) یا ناروشن ( نامفهوم )
پیشنهاد بنده فردید است
مانک ( در زبان لری و فارسی ) یا ماناک
بر ساخته، فرا ساخته
بِگِرت به معنای گرفته شده معادل با concept انگلیسی.
ساختاره؛به نظرم وقتی می گیم مفهوم ای جمله یا این بیت یا این واژه چیه؟ دنبال اینیم از چه ساختاری تشکیل شده و می خوام این ساختار رو بیان کنیم
گیرایی، گیرش
دریافتش، دریافت
مفاهیم/مفهوم/فهم /فهوا/مراد/مقصود/معنی/تعریف/. .
عربی هستن .
فهم و فرهنگ به نظرم کاملن جدان از هم. ارتباطی ندارن
مفهوم : ( پشت بی سیم میگن :صدا مفهوم نیس! )
آشکار نیس، روشن نیس چی میگی.
...
[مشاهده متن کامل]

پیامی وجود داره که آشکار نیس و میخام فهمش کنم .
مفهوم و انگاره همراه ان اما انگاره قدیمی تر و پنهان تره و کلی تر
مفهوم شسته رفته و مشخص توضیح باید بشه در صورتی که انگاره سیر باستانی داره و خودش از چندین مفهوم ساخته شده .
پندار و پنداره هم مختص روان انسانه پس چطور بگم پنداره ی [آزفنداک ] میشه رنگین کمان!!!
درون و بیرون کلمه خودکار همو توضیح میدن این ذهن منه ک میخاد واژه ارتباطی به زبان فارسی باشه و خب نیس این کلمه
بگم بن واژه که خب اونم مربوط به ریشه و ساختاره
- بار - فقط می مونه چون هر واژه ای باری جابجا میکنه
اما بار در حد بیرون و پوسته ی واژه اس ک حاملِ درونه
هنوز به ذهن جابجایی انجام نشده و تنها مونده
هم معنی
مترادف
سینونیم
و . . . فارسی نیسن -
دریافته : در معنی آب دریافته ی من حرکت و بی رنگی و مزگی رفع کننده تشنگی هس .
دریافته هم همردیف معنی و مفهوم نیست گرچه نزدیکه.
مایه یا بن مایه تا حدی مقبوله اما به شدت خلاصه شده اس و گویا با گفتن مایه اجزاء دیگری از قلم افتادن .
میتونم در این توضیح بگم :
بجای معنی آب چیست
پِیِ آب چیست؟
یکم غریب بنظر میاد اما در شرحش : آب بر این پی بنا شده: خاصیت سیالی و . . .
مفهوم ینی ساختار و اجزای تشکیل دهنده با دید جامع و شامل : همون اساس پرداخت
معنی خودشه و خودش که نمیتونیم به کسی ام بگیم مانی این کارت چیه تا فارسیش کنیم. مسخره تر میشه .
برای این واژه لطفن برابری پیشنهاد بدین ممنون .
توضیح و شرح و اشاره
Dozham69@gmail. com

فهمش
با نگاه به بن واژه ی فهمیدن که ریخت واژه های پارسی را به خود گرفته هرچند که نمی دانم که ریشه ی آن عربی است؟ با این وجود واژه ی " فهمش" به جای واژه بیگانه ی "مفهوم" بسیار بجا می آید.
درون مایه
مفهوم: بِگِرت
بِگِرتش: ادراک، برداشت
انگاره، پنداره، دریافت
مفاد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)