پناه گاه، پاتوغ، میعادگاه، مفر، محل استراحت، مامن، مراجعه، ملجا، رفت و آمد مکرر، ملاقات مکرر
پیشنهاد کاربران
مفّر که پناه بردن است وپریدن به جایی، بسا پایهء آن فِر گرفتن لری باشد که تازیده شده است .
مَفَرّ؛ گریزجای، جایی برای گریختن. وقتی در تنگنا قرار می گیری و روزنه ای برای فرار کردن پیدا می کنی. معمولاً این مفر در جایی ویدا می شود که ما نزدیک است به اجبار و جبر محیطی دست به کاری بزنیم. در دنیای سیاست و حقوق، مثلا مثال می زنند که بریتانیای کبیر به فاشیسم گرفتار نشد و مفر دیگری که همان مستعمرات او در آفریقا و آسیا بودند یافت کرد. ... [مشاهده متن کامل]