مفر

/mafarr/

    blowhole
    bolt-hole
    escape
    loophole
    outlet
    refuge
    [o.s.] place to escape to

مترادف ها

loophole (اسم)
روزنه، مزغل، سوراخ جا، راه گریز، مفر، سوراخ سنگر، سوراخ دیدبانی

refuge (اسم)
پناه، پناه گاه، پناهندگی، مفر، ملجا، تحصن

resort (اسم)
پناه گاه، پاتوغ، میعادگاه، مفر، محل استراحت، مامن، مراجعه، ملجا، رفت و آمد مکرر، ملاقات مکرر

پیشنهاد کاربران

مفّر که پناه بردن است وپریدن به جایی، بسا پایهء آن فِر گرفتن لری باشد که تازیده شده است .
مَفَرّ؛ گریزجای، جایی برای گریختن.
وقتی در تنگنا قرار می گیری و روزنه ای برای فرار کردن پیدا می کنی. معمولاً این مفر در جایی ویدا می شود که ما نزدیک است به اجبار و جبر محیطی دست به کاری بزنیم. در دنیای سیاست و حقوق، مثلا مثال می زنند که بریتانیای کبیر به فاشیسم گرفتار نشد و مفر دیگری که همان مستعمرات او در آفریقا و آسیا بودند یافت کرد.
...
[مشاهده متن کامل]