مغایر، غیر عادی، بی مورد، بی شباهت، خارج از رسم، غیر متشابه، بی ترتیب
پیشنهاد کاربران
competing Several people gave competing accounts of the accident
ناهمداستان ( در برخی باره ها ) نمونه: کوشش ناکامی که برای اندازه گیری سرعت زمین نسبت به �اثیر�، یعنی سرعت مطلق آن، به عمل آمد ( �آزمایش مایکلسون ـ مورلی� و مانند آن ) ، با پذیرفتن انگاره هایی درست به نتایجی کاملا ناهمداستان ( مغایر ) فرجام یافت . . . ... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر: https://www. behzadbozorgmehr. com/2012/06/blog - post_4870. html
جزگونه . [ ج ُ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) نوع دیگر. دگرگونه . روگردان : نداندکسی راز گردان سپهرکه جزگونه گشتست با ما به مهر. فردوسی . تو در جنگ چندین دلیری مکن که با مات جزگونه باشد سخن . فردوسی .