معهود

/ma~hud/

    promised
    agreed
    specified
    usual
    customary

مترادف ها

agreed (صفت)
معهود

پیشنهاد کاربران

دین یا مالی که نسبت به آن تعهد داده شده
معهود به معنی رایج. وعده داده شده در عرف و عادت محل یا عرف. . . وعده داده شده به صورت رایج بدون ذکر در قرارداد از قبل مشخص شده و شناخته شده طبق عادات.
شناخته شده
وعده داده شده
معمول. رایج
شناخته شده_ معروف
عهد شده _ شناخته شده _ معمول
روال طبیعی ( روتین ) ، مورد نظر
مثال:
در عجب افناد کاین معهود نیست
این ز ِغیب افتاد بی مقصود نیست
مولانا
عهده دار شده