معمولا

/ma~mulan/

    commonly
    generally
    mostly
    normally
    ordinarily
    popularly
    typically

مترادف ها

generally (قید)
عموما، معمولا، بطور کلی

usually (قید)
معمولا

پیشنهاد کاربران

معمولا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آشونیک āŝunik ( پیشوند سنسکریت آ با پهلوی شونیک )
معمولا
پیشتر واژه کردارانه رو پیشنهاد داده بودم و اینک واژه دیگری را پیشنهاد می دهم:
رفتارکرد
آشونیک ✨✅
معمولا= کردارانه
این دیدگاه برای برابرِ جایگزینیِ تک به تکِ {معمولا} است.
ما می توانیم {پرداختن} را در پارسی به چم {انجام دادن} داشته باشیم، چنانچه ما می توانیم بگوییم {او به نوشتن پرداخت}.
{معمولا} از دو بخش {معمول} و {ا} ساخته شده است و {ا} در پارسی می شود{ی/یک} و {معمول} هم در پارسی کُنیکی/مفعولی {عمل=پرداختن} است.
...
[مشاهده متن کامل]

از واژگانی که می توانیم به جای {معمول} آوریم {پرداختار} است.
پس از این روی، می توان {پرداختاریک/پرداختاری} را بکار برد.
بِدرود!

بیشانه ، هَمانه ، همگانه
معمولا، چم بیشتر می دهد.
بیشتر زمان ها
معمولا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آشونیک āshunik ( پیشوند سنسکریت آ و واژه ی پهلوی شونیک ) ،
بیشتریا : بیشتر ایها ( همانند تنوین )
تن ایها : تنیها : تنیا : تنها
راستیها : راستیا
. . .
غالباً
فراگیرانه
معنی معمولا::بیشتر اوقات می شود عزیزان این درست است
همواره
Usually
معمولا
for the most part
به ترتیب معمول / سابق
بیش تر اوقات
بیش تر باره ها
برابر �هماره�، یاد شده در بالا، برای این واژه ی از ریشه عربی درست نیست
Usually
معمولاً
اغلب
معمولا:گاهی وقت ها

معمولاً:گاهی
بعضی وقت ها
گاهی اوقات ، بیشتر اوقات ، بعضی مواقع
گاهی اوقات
گاهی
اکثر مواقع
طبق روال
هم خانواده :معمول .
معمولا= همواره
معمولا= بیشتر زمان ها
فارسی: بیش تر ، بیشتر - عربی: به طور معمول، معمولاً
بیشتر وقت ها
طبق معمول

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)