paradox
معما
/mo~ammA/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
هنر، سر، شبیه، صنعت، حرفه، خفا، پیشه، رمز، معما، لغز، راز
معما، چیستان، لغز، پازل، جدول معما
سرند، غربال، رمز، معما، چیستان، لغز، جدول معما
معما، چیستان، مسئله بغرنج و پیچیده
رمز، معما، چیستان، لغز، بیان مبهم
معما، چیستان، مسئله دشوار، لغز
معما
معما
پیشنهاد کاربران
معما. [ م ُ ع َم ْ ما ] ( ع ص ، اِ ) پوشیده شده. || نابینا کرده شده. || مکان پوشیده. || به اصطلاح کلامی که به وجه صحیح دال باشد بر اسمی به طریق رمز و ایماکه پسند طبع سلیم باشد و در بعضی کتب چنین نوشته که معما به معنی بی دیده و بی نظر و در اصطلاح کلامی که دلالت کند به طریق رمز و ایما بر اسمی به طریق قلب یا تشبیه یا به حساب جمل یا به وجهی دیگر. ( غیاث ) ( آنندراج ) . کلامی که دلالت کند بر اسمی به طریق رمز و ایما وچیستان. ( ناظم الاطباء ) . این صنعت چنان باشد که شاعرنام معشوق یا نام چیزی دیگر در بیت پوشیده بیارد اما به تصحیف اما به قلب اما به حساب اما به تشبیه امابه وجهی دیگر و آن چنان باشد که از طبع نیک دور نباشد و از تطویل و الفاظ ناخوش خالی بود و این صنعت آن را شاید که طبعهای نقاد و خاطرهای وقاد را به استخراج آن بیازمایند. مثالش از شعر تازی مراست در برق :
... [مشاهده متن کامل]
خذالقرب ثم اقلب جمیع حروفه
فذاک اسم من اقصی منی القلب قربه.
مثال دیگر پارسی در نام میرک :
دیدم دو هفته ماه ز دیبا بر او سلب
کردم در او نگاه بماندم از او عجب
گفتم چه نامی ای بت گفتا کریم را
بنگار با شگونه و زو نام من طلب.
دیگر بلعلاء شوشتری در نام علی گوید:
تیری و کمانی و یکی نقش نشانه
بنگار و بپیوند به سوفار یکی تیر
نام بت من بازشناسی بتمامی
آن بت که به خوبیش قرین نیست به کشمیر.
( حدائق السحر فی دقایق الشعر ) .
معما آن است که اسمی یا معنیی را به نوعی از غوامض حساب یابه چیزی از قلب و تصحیف و غیر آن از انواع تعیمت آن را پوشیده گردانند تا جز به اندیشه تمام و فکر بسیار به سر آن نتوان رسید و برحقیقت آن اطلاع نتوان یافت چنانکه در نام مسعود گفته اند:
چو نامش بپرسیدم از ناز زود
به دامن چو برخاست بربط بسود
به تازی بدانستم آن رمز او
که نامش ز بربط بسودن چه بود.
( المعجم ص 430 ) .
عبارت است از آنکه نام چیزی را در بیتی به تصحیف یا قلب یا غیر آن تضمین کنند و لغز نیز عبارت از این معنی با زیادتی سؤال و جواب. ( نفایس الفنون ) . نزد بلغاء کلامی است موزون که دلالت کند بطریق رمز و ایماء بر اسمی یا زیاده از آن بطریق قلب یا تشبیه یا بحساب جمل و یا بوجهی دیگر بملاحظه آنکه در هر لباسی که باشد طبع سلیم از قبول آن انکار ننماید و از تطویل الفاظ ناخوش خالی بود. ظاهر است که قید اسم به اعتبار اغلب و اکثر است. و الا روا بود که مستخرج از معما اسم نبود و سبب عدم اشتراط معما بنظم آن است که شاید از کلام غیرمنظوم اسمی اراده کنند. و معتبر نزد ارباب این فن حروف مکتوبه است نه ملفوظه. لهذا رعایت مد و قصر و تشدید و تخفیف لازم ندارند. چون بمجرد حصول حروف با ترتیب اسم ذهن مستقیم به اسم انتقال میکند رعایت حرکات و سکنات نیز اعتبار نمینمایند. و معما گور الابد است از دو چیز یکی تحصیل حروف که بمنزله ماده است و دیگری ترتیب آن برحسب تقدیم و یا تأخیر که بمثابه صورت است. واعمال معما بر سه گونه است. بعضی خاص به تحصیل ماده و آن را اعمال تحصیلی خوانند. و بعضی خاص به تکمیل صورت و آن را اعمال تکمیلی نامند، و بعضی عامند و خصوصیتی ندارند بهیچ یک از ماده و صورت. بلکه فائده آن تسهیل عمل دیگر است از اعمال تحصیلی و تکمیلی و آن را اعمال تسهیلی گویند. و اعمال تسهیلی چهار است : انتقاد، تحلیل ، ترکیب و تبدیل. و ذکر هریک در موضع خود مثبت است. و در جامع الصنایع گوید معما را متقدمان بر سه نوع دارند. اول معمای مبدل و آن در لفظ تبدیل مذکور شد.
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
خذالقرب ثم اقلب جمیع حروفه
فذاک اسم من اقصی منی القلب قربه.
مثال دیگر پارسی در نام میرک :
دیدم دو هفته ماه ز دیبا بر او سلب
کردم در او نگاه بماندم از او عجب
گفتم چه نامی ای بت گفتا کریم را
بنگار با شگونه و زو نام من طلب.
دیگر بلعلاء شوشتری در نام علی گوید:
تیری و کمانی و یکی نقش نشانه
بنگار و بپیوند به سوفار یکی تیر
نام بت من بازشناسی بتمامی
آن بت که به خوبیش قرین نیست به کشمیر.
( حدائق السحر فی دقایق الشعر ) .
معما آن است که اسمی یا معنیی را به نوعی از غوامض حساب یابه چیزی از قلب و تصحیف و غیر آن از انواع تعیمت آن را پوشیده گردانند تا جز به اندیشه تمام و فکر بسیار به سر آن نتوان رسید و برحقیقت آن اطلاع نتوان یافت چنانکه در نام مسعود گفته اند:
چو نامش بپرسیدم از ناز زود
به دامن چو برخاست بربط بسود
به تازی بدانستم آن رمز او
که نامش ز بربط بسودن چه بود.
( المعجم ص 430 ) .
عبارت است از آنکه نام چیزی را در بیتی به تصحیف یا قلب یا غیر آن تضمین کنند و لغز نیز عبارت از این معنی با زیادتی سؤال و جواب. ( نفایس الفنون ) . نزد بلغاء کلامی است موزون که دلالت کند بطریق رمز و ایماء بر اسمی یا زیاده از آن بطریق قلب یا تشبیه یا بحساب جمل و یا بوجهی دیگر بملاحظه آنکه در هر لباسی که باشد طبع سلیم از قبول آن انکار ننماید و از تطویل الفاظ ناخوش خالی بود. ظاهر است که قید اسم به اعتبار اغلب و اکثر است. و الا روا بود که مستخرج از معما اسم نبود و سبب عدم اشتراط معما بنظم آن است که شاید از کلام غیرمنظوم اسمی اراده کنند. و معتبر نزد ارباب این فن حروف مکتوبه است نه ملفوظه. لهذا رعایت مد و قصر و تشدید و تخفیف لازم ندارند. چون بمجرد حصول حروف با ترتیب اسم ذهن مستقیم به اسم انتقال میکند رعایت حرکات و سکنات نیز اعتبار نمینمایند. و معما گور الابد است از دو چیز یکی تحصیل حروف که بمنزله ماده است و دیگری ترتیب آن برحسب تقدیم و یا تأخیر که بمثابه صورت است. واعمال معما بر سه گونه است. بعضی خاص به تحصیل ماده و آن را اعمال تحصیلی خوانند. و بعضی خاص به تکمیل صورت و آن را اعمال تکمیلی نامند، و بعضی عامند و خصوصیتی ندارند بهیچ یک از ماده و صورت. بلکه فائده آن تسهیل عمل دیگر است از اعمال تحصیلی و تکمیلی و آن را اعمال تسهیلی گویند. و اعمال تسهیلی چهار است : انتقاد، تحلیل ، ترکیب و تبدیل. و ذکر هریک در موضع خود مثبت است. و در جامع الصنایع گوید معما را متقدمان بر سه نوع دارند. اول معمای مبدل و آن در لفظ تبدیل مذکور شد.
منبع. لغت نامه دهخدا
معما = کِرته ، پَردَک، چُرمَک
" پیچ های فیزیک ":معماهای فیزیک.
پیچ:معما
لغز . . . چیستان . . . . . .
در دوران کودکی به ما چیستان های ساده ایی می گفتند: مانند سه دکان دوش به دوش یکمی اش ابریشم فروش دومی اش آرد فروش و سومی چوب فروش؟ که پاسخ آن می شد [سنجد] پس از آن آنرا می آوردنند تا بخوریم. در اینجا یک چیستان می نویسم که در زمان آنتیک رخ داده و راز آنرا نمی دانسته اند ونکه امروز که دانش بسیار پیچیده و گسترده شده می شود, برای هر رویدادی که در زیستگاه رخ می دهد, پاسخی دانشمندانه پیدا کرد. درست 2000 سال پیش چنانکه در نسکها به زبان اروپایی آمده در رم باستان شهری بود که به آن Hierapolis می گفتند. امروز تنها ویرانه هایی از آن بر جا مانده و در باختر ترکیه امروزی نزدیک شهرهای Izmir و Antalya ( میان ایندو شهر ) است. می دانیم که رومی ها به بخشی که امروز ترکیه نامیده می شود آسیای کوچک می گفتند. آنجا جایی برای خوشگذارنی , همچنین اشو و ورجاوند Amphitheater آن هم نامدار بود. در آنجا بزرگترین گورستان در آسیای کوچک را پیدا کرده اند. آنجا برای آیین پرستش یا ritual پر آوازه بود. در جایی از این شهر جایگاهی بود که به آن دروازه به دوزخ می گفتند, چون هنگامیکه چهار پایانی مانند گاو گوسفند و بز که آنها را بر پایه باور بسیار کهن کشتار می کردنند به آنجا می آوردنند خود به خود از پا می افتادند و می مردنند. چون راز یا چیستان آنرا نمی دانستند دست به یاوه گویی می زدنند و یک دین یار Priest مردم را در آنجا گرد هم می آورد و می گفت: نگاه کنید که این چهار پایان می میرند و اینرا مردم می دیدند که دین یار هیچ آسیبی مانند مردم دیگر نمی بیند. آنها در سنجش با آن جانداران در جای بلندتری بودنند. یاوه ایی که بر زبان می آوردند این بود که آنجا دروازه به دوزخ است و سگ سه سری با باز دم خود که نگهبان دوزخ است آن چهار پایان را می کشد. دانشمند یونانی به نام Strabo که ژئوگرافی و کهن نگاری آموخته بود و بر این باور بود که روح و روانی بودن ندارد, روزی در آنجا بود و با چشم خود آنچه رخ می داد می دید و می نوشت. امروز دانشمندان اروپایی که به آنجا رفته اند پاسخ این چیستان که آنرا می شود Nature Phenomena هم نامید پیدا کرده اند. [ پاسخ] : در کشوری که امروز ترکیه نام دارد پوسته زمین در جنبش است و این شکافهای ژرفی پدید می آورد و گاه می شنویم که در آنجا زمین لرزه های سختی رخ می دهد. زمین مانند یک بخاری است که درون آن یک آبگون آتشین پرمایه است. سنگهایی که دارای کربن هستند در ژرف زمین می سوزند و دی اکسید کربن* CO2 آزاد می کنند و آن از شکافهایی که از پیش پدید آمده به پوسته زمین می رسد و چون از هوا O2 سنگین تر است در روی زمین مانند یک برکه انباشته می شود. در شهری که نام بردم چند جا پیدا کرده اند که از شکاف زمین دی اکسید کربن با تراکم 40% به بالا می آید و در گودالها انباشته می شود. در جایی که به آن دروازه به دوزخ می گفته اند تراکم دی اکسید کربن که گازی بی بو و مزه است, بسیار بالا تر است و امروز هنوز بخشی از آن به شکل یک ویرانه هست. priest که مردم را در آنجا گرد می آورده با در دست گرفتن یک سپندار روشن در دست از پیش می دانسته هنگامیکه آنرا به روی زمین نزدیک می کند آتش آن کم شده و خاموش می شود. امروز در ترکیه جاهایی که دی اکسید کربن آزاد می شود بسته اند و تنها دانشمندان برای پژوهش می توانند به آنجا بروند.
... [مشاهده متن کامل]
*پابرگی - سنگهایی که کربن دارند می سوزند و کربن آزاد می شود. کربن هنگامیکه به پوسته زمین می رسد با اکسیژن آمیخته شده و CO2 ساخته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
*پابرگی - سنگهایی که کربن دارند می سوزند و کربن آزاد می شود. کربن هنگامیکه به پوسته زمین می رسد با اکسیژن آمیخته شده و CO2 ساخته می شود.
راز، خواست نهان
در گویش کردی ( مه ته ل )
در گویش کردی ( مه ته ل )
منم کج و راست اتشم غوغاست نورم بیناست