معطوف

/ma~tuf/

    inclined
    engrossed
    rapt

فارسی به انگلیسی

معطوف شدن
shift, switch

معطوف شدن توجه
fasten

معطوف شدن نگاه
fasten

معطوف کردن
focus, aim, direct, engross, shift, turn

معطوف کردن اعتماد به ادم نامستحق
misplace

معطوف کردن به امور ناراحت کننده
exercise

معطوف کردن توجه
fasten

معطوف کردن محبت به ادم نامستحق
misplace

معطوف کردن نگاه
fasten

پیشنهاد کاربران

معطوف:بَست. بسته. وابسته.
مشعوف:رَست. رسته. وارسته.
رست:خوش. رسته خوشی. وارسته:سرخوش.
رستی:خوشی.
برگشته
نسبت و خویشاوندی و ارتباط را می رساند.
در زبان عربی اون کلماتی هست که ( و ) دارند و از ۲۱ تا ۹۹ ادامه دارد . مثل ۲۱ و ۲۲ و[ بیست ( و ) سه] و . . .
Shift یا switch به معنی معطوف شون و متمرکز شدن و توجه کردن هم میشه معنی روی یه موضوعی معطوف شوید یا توجه کنید و یه مقدارzoom کنید هم میدهد
سوگشت/ سوی گشت
واژه ی اربی معطوف، به چم بازگشت یا برگشت به معنای واژه ای دیگر و یا مفهومی دیگر است؛بنابراین من به جای آن واژه ی پارسی " سوگشت یا سوی گشت" را پیشنهاد می کنم.
توجه داشتن