معشوق

/ma~Suq/

    beloved
    love
    lover
    paramour
    sweetheart
    valentine
    flame
    boyfriend
    fancy man
    luv
    man who is loved by a woman

فارسی به انگلیسی

معشوق را ول کردن
jilt

معشوق سابق
old flame

مترادف ها

honey (اسم)
شهد، معشوق، عزیز، عسل، انگبین

lover (اسم)
عاشق، معشوق، معشوقه، فاسق، دوستدار

beloved (صفت)
محبوب، معشوق، مورد علاقه

loved (صفت)
دلپذیر، محبوب، معشوق

پیشنهاد کاربران

نگره های فارسی نوین، نیما و گیرا به سان جایگزینی واژه:
∆ عشق: مهر، مهرورزی، شیفتگی، کام، کامجویی، دل، مستی، مه، تب
∆ عاشق: مهرورز، مهران، دلداده، دلده، شیفته، کامجو، یارا، مست، مه خواه، تبدار
∆ معشوق: مهری، مهربا، مهرو، دلبر، دلدار، دلربا، دلکش، جانا، جانان، شیفتنی، شیفتاک، سوزان، کامران، کامبخش، مستان، مهی، تبزا
...
[مشاهده متن کامل]

دلارا
معشوق: دلبر
عاشق: دلباخته
عشق:دل دادگی
نگار
معشوق را در کوچه های گناه نگرد!
چون ته کوچه "بن بست" است وانجا حتماً خواهی پوسید.
خوش کنار. [ خوَش ْ / خُش ْ ک َ / ک ِ ] ( اِ مرکب ) محبوب. معشوق. ( برهان قاطع ) :
من غرق ملک و نعمت سرمست لطف و رحمت
اندر کنار بختم و آن خوش کنار با من.
مولوی ( از انجمن آرای ناصری ) .
|| ( ص مرکب ) خوش نشست و برخاست. با کرشمه و ناز و طنازی در خفت و خیز :
...
[مشاهده متن کامل]

مشک جعد و مشک خط و مشک ناف و مشک بوی
خوش سماع و خوش سرود و خوش کنار و خوش زبان.
منوچهری.

خوش خال . [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( ص مرکب ) که خال نیکو دارد. || معشوق . نگار. شاهد. ( ناظم الاطباء ) .
بال = پرواز
هووووووووووووو
یا معشوق
بنموده مو سپیدم صنم سپیدرویی
چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی
چه شود که کام جوید ز لب تو کامجویی
منابع• https://www.youtube.com/watch?v=QVmX2xRc-_I
معشوق یعنی :
از ته دل دوسش داشته باشی
همیشه واسه رسیدنش چشم انتظاری بکشی
معشوق فقط به غیره زن وشوهرنمیگن زن وشوهرهم میتونن معشوق هم باشن، درکل معشوق یعنی زن ومردی که بهم دیگه خیلی علاقه داشته باشن وموردعشق ومحبت هدیگه قراربگیرن.
زنی که ازعمق قلبت دوستش داشته باشی وبه اوعشق ومحبت کنی حتی همسرهم میتونه معشوق شوهرش باشه، زنوشوهری که خیلی باهم رفیق وصمیمی باشن عشق همن.
جانان، دلارام، دلبر، دلداده، دل ربا، دوست، دوستگان، شاهد، محبوب، محبوبه، نگار، یار، فاسق، رفیقه، رفیق
دلبر
یعنی از ته دل شیفته و عاشق کسی بودن
جانان
دل دار
کسی که از عمق وجود عاشق است
شاهد
دلارام
معشوق کسی است که درد عاشقی میکشد.
معشوق نه میتواند به عشقش برسد و نه میتواند عشقش را فراموش کند
نگارین
دل آرا
دلگشا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)