معذرت خواستن


    apologize
    excuse
    to apologize

مترادف ها

excuse (فعل)
تبرئه کردن، معذرت خواستن، معاف کردن، معذور داشتن

pardon (فعل)
بخشیدن، معذرت خواستن

apologize (فعل)
عذر خواهی کردن، پوزش خواستن، معذرت خواستن

پیشنهاد کاربران

مغز شما را خوردم . مَزگِتهَردِم. معذرت. پوزش. از پایه فارسی است. مَزگِت هَرد مغزت خورده شد.