لری بختیاری
تیکَه نوکَه، نُکه:معدود
معدود = ساگمند
شمار :معدود.
" از شمار چهره هایی که ":از معدود چهره هایی که.
از اندک چهره هایی که. . . .
تعداد اندک. انگشت شمار. ناچیز. کم
شمارا
بسیار کم. اندک. انگشت شمار
شماره = عدد
شمارده = معدود ( آنچه مورد شمارش قرار می گیرد )
این واژه در دستور زبان کاربرد دارد. برای نمونه در سَهمان یا همان جمله زیر واژه ‹خانه› نقش معدود یا شمارده را دارد ( چرا که شمارش می شود ) :
‹‹فرزین دو تا خانه دارد››
کم شمار
تک و توک
مخالف دقیق کلمه "معدود" ، کلمه ی "متعدد" است که هردو، هم خانواده ی "عدد" هستند.
شماردار
واژه "معدود" امروزه به صورت "انگشت شمار"، "اندک"، "قلیل"، "نادر و کمیاب" ترجمه میشه.
به تازی مفعول عدد است
یعنی بدون عدد
خالی شده از عدد وشماره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)