معدلت


پیشنهاد کاربران

معدلت. [ م َ دِ ل َ / م َ دَ ل َ ] ( ع اِ ) عدل و داد. ( غیاث ) . داد و دادرسی و عدالت. ( ناظم الاطباء ) : و آنچه به حکم معدلت و راستی واجب آمدی. . . ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 100 ) . چه در احکام سیاست و شرایطانصاف و معدلت بی ایضاح بینت و الزام حجت جایز نیست عزیمت را در اقامت حدود به امضا رسانیدن. ( کلیله و دمنه ) . در احکام آفریدگار از قضیت معدلت گذر نباشد. ( کلیله و دمنه ) . اما طراوت خلافت به جمال انصاف و کمال معدلت باز بسته است. ( کلیله و دمنه ) . در سایه رأفت و ساحه معدلت او قرار گیرند. ( سندبادنامه ص 6 ) . تاجهان موات انصاف و مردگان معدلت به آب حیات احسان واکرام او زنده گشت. ( سندبادنامه ص 14 ) . زندگانی حریم مجد مکرم. . . در تازه داشتن ایام دولت و برافراشتن اعلام نصرت. . . و گستردن ظلال معدلت سالیان ابد مدت باد. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 19 ) . زندگانی بارگاه علیا. . . در مزید مرتبت جهانداری. . . و زنده گردانیدن معدلت. . . هم عنان خلود و هم برهان ابد باد. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 337 ) . به سمت عدل و رأفت و انصاف و معدلت آراسته بود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 274 ) . سلطان را به تأسیس قواعد معدلت و اکتساب ثواب آخرت تحریض و تحریک می نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1تهران ص 368 ) . آثار معدلتی که خلایق به تازگی بواسطه ٔآن چون طفلان کلأ و اشجار به خاصیت گریه بهار خنده زنان شوند انتعاشی گرفتند. ( جهانگشای جوینی ج 1 ص 2 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا