اُوست / اُوستا / اُستا = معتبر ، استوار ، قابل اعتماد
وَرسنگ = معتبر ، با اعتبار
سلیم
معتبر: با ارزش
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_authenticate به معنای اعتبار داشتنِ چیزی را ثابت کردن؛ راست شمردن؛ معتبر دانستن؛ تایید کردن
ا↙️
#رشمادن ( rashmādan ) 👈 رش ( ستاکِ برگرفته از ریشه ی نیاایرانیِ - rāsta به معنای راست و درست ) ما ( ستاکِ برگرفته از ریشه ی نیاایرانیِ maH به معنای اندازه گرفتن و سنجیدن ) - - دَن ( نشانه ی مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ رَشمادَن می شود: رَشمای . ( بسنجید با: گشادن —� گشای . )
▪️مثال:
۱ - وکیلِ کارآزموده همه ی امضاهای روی سند را رَشماد ( اصالت شا ن را تاُیید کرد. )
۲ - آن ها از کربنِ رادیواکتیو استفاده می کنند و استخوان های به دست آمده را می رَشمایَند ( باستانی بودنشان را تاُیید می کنند. )
🔺 توجه:
🔹 #authentication
🔹 #رشمایش
یا: #رشماد
▪️مثال:
برای رَشمایشِ ( رَشمادِ، تا ُییدِ اصالتِ ) آن کمانچه ی قدیمی از روشِ تشخیصِ عمرِ چوب استفاده کردند.
🔸 #authentic اصیل، معتبر
🔸 #رشما
یا: #رشمان
▪️مثال:
او خود نظاره گرِ آن رویداد بود، بنابراین گزارشِ او تنها گزارشِ رَشمان ( رشما، اصیل، معتبر ) است.
🔹 #authentically اصالتاً، به شکلِ واقعی
🔹 #رشمایانه
یا: #رشمانه
▪️مثال:
۱ - او رَشمانه ( رَشمایانه، اصالتاً ) ایرانی بود، اگرچه در عراق زندگی می کرد.
۲ - این فیلم رَشمانه تر ( به شکلِ واقعی تر، صادقانه تر ) از دیگر فیلم ها زندگیِ مردم در هلند را نشان می داد.
🔸 #authenticity صحت، سندیت، اصالت
🔸 #رشمانگی
یا: #رشمایگی
▪️مثال:
قاضی هیچ شکی به رَشمانگیِ ( صحتِ ، اصالتِ ) سخنانِ او نداشت.
🔹 #authenticator شخص یا ابزارِ تاُییدِ اصالتِ چیزی
🔹 #رشماگر
یا: #رشمایش گر
▪️مثال:
آن ها یک رَشماگرِ ( تاییدکننده ی اصالتِ ) صدا برای پیشگیری از ارائه ی کارت های ملیِ جعلی خریدند.
🔸 #authenticated
🔸 #رشماده
🔹 #inauthentic نااصیل، غیرِ معتبر
or: #unauthentic
🔹 #نارشمان ( نارَشمان )
یا: #نارشما ( نارَشما )
▪️مثال:
آن کتاب ها همگی ساختگی بودند، و دارای مطالبِ نارَشمان ( غیرِ اصیل. )
🔸 #inauthenticity عدمِ اصالت
🔸 #نارشمانگی ( نارَشمانِگی )
یا: #نارشمایگی ( نارَشمایِگی )
▪️مثال:
او برای اثباتِ نارَشمانگیِ ( عدمِ اصالت، غیرِواقعی بودگیِ ) سندها ده ها گواه و مدرک با خود به دادگاه آورده بود.
🔺 نکته:
۱ - هم ریشه های جزءِ نخستِ #رشمادن را اینجا ببینید: #to_canonize .
۲ - هم ریشه های جزءِ دومِ #رشمادن را اینجا ببینید: #to_satirize .
🔻🔻🔻
#JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
معتبر را می توان شناخته شده چیمید.
چیزی که معتبر باشد راستین است پس شاید بتوان راستین هم برابر این گرفت.
معتبر
پارسی یا عربی یا انگلیسی:عربی
برابر پارسی:شناخته شده، راستین
معتبر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
ویستاه vistāh ( مانوی )
سهیگ sahig ( مانوی )
مُعتَبَر:
١. باارزش، باپشتوانه، پشتوانەدار، ورسنگدار
۲. ارجمند، آبرومند؛ برجسته، نامدار، سرشناس؛ جایِ باور، باورپذیر
٣. [کهنه] پندگرفته، اندرزگرفته
واژه معتبر
معادل ابجد 712
تعداد حروف 5
تلفظ mo'tabar
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( مُ تَ بَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی mo'tabar
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
🇮🇷 همتای پیشنهادیپارسی: پشتوانمند 🇮🇷
یا پشتواندار
صاحب اعتبار ؛ آبرومند. دارای عزّت.
Credible
well - established
یک اشتباه وجود داره. "به نام" با "بنام" متفاوت هست. "بنام" به معنی بلند آوازه و معتبر هست، و "به نام" همون مثلا به نام خدا هستش باید سر هم نوشته بشه. لطفا اصلاح کنید. تشکر
copper - bottomed
مقبول القول
دارای اعتبار
دارنده اعتبار
چیزی که ماندگار است. 😙😙😙
واژه پارسی پیشنهادی " روادار"
مانند: بن مایه روادار= منبع معتبر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)