معبر

/ma~bar/

    alley
    gangway
    passage
    passageway
    interpreter of dreams
    oneiromancy
    duct
    thoroughfare
    ford
    [rare.] road

فارسی به انگلیسی

معبر بزرگ
concourse

معبر عمومی
highway

معبر قانونی
right of way, right-of-way

مترادف ها

cut (اسم)
تخفیف، قطع، برش، جوی، شکاف، کانال، چاک، معبر، بریدگی، مقطع

pass (اسم)
رد، راه، پروانه، گذرگاه، بلیط، گردونه، عبور، معبر، جواز، گذر، گدوک، گذرنامه

passage (اسم)
راهرو، تصویب، قطعه، گذرگاه، روی داد، نقل قول، عبور، معبر، سیر، عبارت، انقضاء، گذر، پاساژ، اجازه عبور، حق عبور، کار کردن مزاج، عابر، ممر، سفر دریا، عبارت منتخبه از یک کتاب

ferry (اسم)
جسر، عبور، معبر

passageway (اسم)
راهرو، گذرگاه، عبور، معبر، غلام گردش، محل عبور

ford (اسم)
گدار، معبر

crossover (اسم)
چلیپایی، دو رگه، معبر، هم گذری

crossing (اسم)
عبور، معبر، محل تقاطع، عبور جاده، دو راهه

ferryboat (اسم)
معبر

ferry bridge (اسم)
معبر

passover (اسم)
تسلیم، معبر، عید فصح

passway (اسم)
معبر

railway crossing (اسم)
معبر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
معبرمعبرمعبرمعبر
ای خواجه ی معبّر خور سیرت مفسر
خواجه دوشش ستاند دو یک دهد بخردی
ابوالعباس ربنجی
تعبیر کننده
گدار، گذر، گذار. گذرگاه
گدار= معبر و گذرگاه در آب، پایاب، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود.
معبر ( یا مرکز رشد مجازی ) e - incubator/ portal/ :[اصطلاح بازارکسب و کار] یک الگوی عملیاتی جدید از مرکز رشد کار و کسب در جایی که همه خدمات و برنامه ها در فضای رشد مجازی با تسهیلات فیزیکی میزبان عرضه می
...
[مشاهده متن کامل]
شود. از تسهیلات فیزیکی، عمدتاً سخت افزار، کارکنان فنی، اجرایی و مدیریتی مرکز رشد در عملیات ورودی استفاده می شود. معبر؛ گونه جدیدی از مرکز رشد کسب و کار است که اغلب خودشان نوپا بوده اند ( بیش از یک یا دو سال از عمرشان نمی گذرد ) . از این رو، آن ها سابقه مستندی ندارند، گرچه به سرعت رو به افزایش هستند. مراکز رشد دارای مدل عملیاتی معبر دامنه گسترده ای از خدمات الکترونیکی را از طریق اینترنت مهیا می سازند. آن ها اتحادهای مجازی می آفرینند و خدمات سرمایه گذاری محدودی فراهم می آورند. نقطه قوت عمده مراکز معبر سهولت دسترسی به گستره ای از خدمات، بدون هزینه های اجرایی مربوط به تسهیلات فیزیکی و جستجوی آسان شرکا و مشتریان در سراسر جهان است. مهمترین کاستی مراکز رشد دارای مدل معبر، فقدان تعامل های انسانی با مشتریان است، موضوعی که مشتریان علاوه بر دریافت خدمات خواستار آنند.

معبر، : [اصطلاح کوهنوردی]دهلیز و تنوره . مجرا و بریدگی های روی دیواره ها هستند.
منبع https://sporton. ir
معبر[اصطلاح بدمینتون]منطقه ی بین خطوط موازی قرار گرفته شده در هر دو طرف زمین بازی بدمینتون با نام معبر نیز شناخته می شود. به این منطقه زمین سوم هم گفته می شود. این منطقه جایی است که معمولاً یک ضربه ی لاب، درایو و یا سرویس بلند فرود می آید. هم چنین این منطقه از زمین به وسیله ی بازی کنان بد مینتون معبر پشت نیز خوانده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

معبر:[اصطلاح نظامی] گذرگاه، محل عبور، راه باریکی که از یک منطقه خطرناک و یا جنگل و غیره برای عناصری با استعداد مشخص ایجاد می‎شود.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )

محل عبور
معبَر به معنای محل عبور اسم مکان و بر وزن مفعَل و از ریشه عَبَر است. کلمات هم ریشه . عابر ، عبور، عبرت، است.
گدار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)