مَعبَد: نیایشگاه، نیازشگاه، پرستشگاه، آتشکده، بتخانه
مَعبَدرا به مَبعَد تبدیل نکنید.
آفرین خانه
بدان خانه شد شاه یزدان پرست
فرود آمد از جایگاه نشست
ببست آن در آفرین خانه را
نماند اندرو خویش و بیگانه را
بپوشید جامهٔ پرستش پلاس
خرد را چنان کرد باید سپاس
موبد : معبد به روند جا افتاده است.
اگرچه معمولا کلمه معبد و زیارتگاه یکسان در نظر گرفته می شود ولی اصولا معبد مکانی است که پرستش شونده یا . . . در محل حضور ندارد بلکه تجلی او در آن مکان اس. زیارتگاه محلی است که پرستش شونده در محل حضور دارد.
بندگیگاه
واژه معبد
معادل ابجد 116
تعداد حروف 4
تلفظ ma'bad
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: معابد]
مختصات ( مُ عَ بَّ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی ma'bad
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
خانه ٔ ترسایان
نیازشگاه . [ زِ ] ( اِ مرکب ) معبد. ( یادداشت مؤلف ) : کنشت ، نیازشگاه یهودیان باشد. ( حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) ( یادداشت مؤلف ) .
طاعتگاه . [ ع َ ] ( اِ مرکب ) طاعتگه . معبد. پرستشگاه . جایگاه عبادت . مقام پرستش :
یکی دیر سنگین برافراشتند
بجمهور طاعت گهش ساختند.
نظامی .
الهی در طاعتم باز کن
بطاعت گهم محرم راز کن .
... [مشاهده متن کامل]
عبداﷲ هاتفی .
|| جایگاه قربانی . محل مخصوص قربانی . منسک . قربانی جای . ( منتهی الارب ) .
نیایشگه. [ ی ِ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) نیایشگاه. نیایشخانه. عبادتگاه. معبد :
برهمن چنین گفت کاین جایگاه
نیایشگه ماست در سال و ماه.
اسدی.
Temple
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)