معاویه

/mo~Aviyye/

    ommiad caliph

پیشنهاد کاربران

امیر معاویه : او کاتب وحی رسول الله بود ، بە او خال المومنین هم میگویند یعنی دایی مومنان چون خواهر ایشان یعنی ام حبیبه با نام اصلی رَمله همسر پیامبر اکرم بودند واینگونه امیر معاویه دایی مومنان میشود .
...
[مشاهده متن کامل]

او امیر و فرماندار شام در زمان چهار خلیفه بود .
به دلیل نزدیک بودن شام به روم ایشان همواره شیک پوش بود و مساجد را مانند قصر میساخت تا هیبت اسلام در دل مشرکان بی افتد.
امیر معاویه در امورات حکومت اختلاف نظراتی دوستانه با اسد الله علی مرتضی داشت اما این مساله را دست آویزی برای کفار قرار نمیدادند.
مطلبی در متون تاریخی مشهور است که در دوره خلافت امیرالمومنین علی مرتضی پادشاه روم نامه ای به امیر معاویه میفرستد با این مضمون که : اکنون وقت آن است بر علی شورش کنی و خلافت را از او بگیری و ما تمام و کمال برای این امر پشت تو هستیم .
امیر معاویه در جواب نامه مینویسد : ای قیصر اگر باری دیگر چنین زباندرازی کنی به الله قسم سپاهی را روانه تو خواهم کرد که اولش پیش تو و آخرش پیش خودم باشد .
در هنگام شهادت اسد الله حیدر کرار وقتی امیر معاویه خبر شهادت را میشنود به شدت گریه میکند و میفرماید : مردم چه میدانند چه علم و دانشی را از دست داده اند ــــــ ثابت است که وقتی چیزی از امورات دین برای امیر معاویه مشکل میبودجواب آن را با نامه ای از امام علی میگرفت ــــــ، برادر امیر در آنجا حضور دارد و میگوید چنین مگوی مبادا مردم این را از تو بشنوند ( طبیعتا به خاطر اختلاف رایی که امیر معاویه با حضرت مرتضی داشتند ) امیر به با خشم به برادرش میگوید : از جلوی چشمانم دور شو .

پسر هند. [ پ ِ س َ رِ هَِ ] ( اِخ ) معاویه :
داستان پسر هند مگر نشنیدی
که از سرکشی او به پیمبر چه رسید.
Mo aviyye با تلفظ مو آویه در اصل و ریشه به معنای زیر بوده است : من آبی هستم ، یعنی ریشه و اصالت من به آب می رسد و آب یکی از عناصر اربعه یا چهار گانه فلسفه یونان باستان بوده است .
Ma awya با تلفظ ما آویه بصورت جمع به معنای : ما آبی هستیم یعنی ریشه و اصالت ما به آب می رسد که با تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی در باره اصل و ریشه انواع موجودات زنده تا یاخته ها یا تک سلولی اولیه در آب همخوانی دارد. لذا این نام یا لقب هیچ ربطی به سگ و عوعو سگ ندارد و یک نام یا لقب فلسفی بوده و می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

Umayyad مفرد و Umayyaden جمع با تلفظ های اُمای یا اُمَی یاد و اُمای یا اُمَی یادِن.
اُمی نام یک فرد انسانی بوده است و سر سلسله یک ایل یا طایفه یا قبیله از قبایل قریش نه در عصر ابن سفیان بلکه دور تر از لحاظ تاریخی و به معنای آمی یا عامی و درس نخوانده بوده است. یاد به زبان فارسی می باشد و اشاره به اعضای آن ایل و طایفه یا قبیله داشته است به عنوان پیروان یا حفظ کنندگان یاد اُمی در دل و سر خویش. طوریکه از روایات و احادیث بر می آید، پیامبر اسلام هم اُمی یا عمی بوده است. آن فرد نه تنها جد بزرگ قبیله بنی امیه بلکه جد بزرگ قبیله بنی هاشم هم بوده است.

پس از صفین محمد بن ابی بکر، حاکم مصر بود و به خاطر اوضاع آشفته مصر، امام مالک را به مصر اعزام کرد. معاویه با آگاهی از این مسأله، نقشه قتل مالک را کشید و مالک در قلزم به شهادت رسید. معاویه قول مصر را به
...
[مشاهده متن کامل]
عمرو عاص داده بود. عمرو با سپاهی عظیم به سمت مصر حرکت کرد. کنانة بن بشر با دو هزار نفر در خارج از شهر به جنگ عمرو رفت و در جنگ کشته شد و شکست خورد. در مصر نیز مردم از اطراف محمد پراکنده شدند. معاویة بن خدیج فرمانده نیروهای مقدم سپاه شام، او را در خرابه ای یافت و گردن زد و در شکم مرداری نهاد و آتش زد. [۶۵] بدین ترتیب مصر از دست امام خارج شد و عمرو عاص تا سال ۴۳ که مرد، بر آنجا حکم راند.

ابوعبدالرحمان معاویة بن ابی سفیان صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی قریشی اموی، در سال پنجم پیش از بعثت متولد شد. در برخی نقل ها هفت و سیزده سال قبل از بعثت تولد او ذکر شده است.
معاویة بن ابی سفیان، نخستین خلیفه اموی است. او پس از صلح امام حسن تا سال ۶۰ حدود بیست سال، در دمشق خلافت کرد.
بنی امیه تیره ای ثروتمند، قدرتمند، پر جمعیت و دارای نفوذ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسیار در آستانه ظهور اسلام در مکه و سپس در جهان اسلام بودند و جز چند سال، در طول حکومتشان ( 41 - 132ق. ) بر حرمین تسلط
...
[مشاهده متن کامل]
داشتند؛ بنی امیه از نسل امیة بن عبدشمس بن عبدمناف بن قصی هستند[1] که نسبشان به عبدمناف جد سوم پیامبر ( ص ) می رسد. [2] از میان فرزندان عبدشمس، یعنی امیه اکبر، امیه اصغر، نوفل، عبدامیه، حبیب، ربیعه، عبدالعزی و عبدالله، نسل امیه اکبر به بنی امیه شهرت دارند. [3] افزون بر قریش، میان عرب قحطانی نیز تیره ای با نام بنی امیة بن زید بن قیس از زیر مجموعه های اوس یافت می شود[4] که البته غیر مشهورند. بر پایه گزارشی، امیه برده ای رومی بود که عبدشمس با ملحق ساختن او به خود، وی را فرزند خویش خواند. [5] برخی این سخن امیر مؤمنان علی ( ع ) : �لیس الصریح کاللصیق[6]: پاکیزه نسب مانند چسبیده شده نیست� را مؤید همین مطلب می دانند. امام این سخن را در پاسخ نامه معاویه نوشت که افتخار می کرد از فرزندان عبدمناف است.