معاونت

/mo~Avenat/

    (mutual) assistance
    office of an assistant or under - secretary

فارسی به انگلیسی

معاونت عمومی
public relief

معاونت کردن
to assist or help (each other)

مترادف ها

assistance (اسم)
کمک، معاونت، مساعدت، معاضدت، دستیاری، رسیدگی، مدد، همدستی، پایمردی، مراعات

adjutancy (اسم)
معاونت، یاری، اجودانی، معینی

پیشنهاد کاربران

با توجه به اینکه این یک دیکشنری است، بنابراین باید معادل کلمات از فارسی به انگلیسی یا بالعکس ارائه شوند این که ما در زمان نیاز ، دنبال معادل انگلیسی یه کلمه می گردیم و می بینیم که دوستان، صرفا فارسی توضیح
...
[مشاهده متن کامل]
دادند یا حتی مترادف فارسی کلمه مورد جستجو را نوشتند ( بدون ارائه یک کلمه معادل انگلیسی ) واقعا کمکی نمی کنه و باعث اتلاف زمان است.

یاریگری
سلیم
معاونت: نمایندگی، جانشینی.
یارنده= معاون= دستیار، کمکی
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده :
#مسعودلشکر نجم آبادی - امیرمسعودمسعودی
...
[مشاهده متن کامل]

#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
#Taksoo
#نازنین - علیپور
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#نهال - بهداد - فر
#محمد - رویایی
#ضیا - همایون
#نادر - رهسپار
#اردشیر - سمسار
#اوج - اندیشان - آزاد
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

می تواند معادل mandate در انگلیسی باشد.
Department