معاوضه

/mo~Aveze/

    change
    exchange
    trade
    trade-in
    trade-off
    swap

فارسی به انگلیسی

معاوضه کردن
commute, exchange, interchange, trade, convert, swap

معاوضه کننده
converter

مترادف ها

exchange (اسم)
تعویض، صرافی، معاوضه، بورس، عوض، مبادله، تسعیر، تبادل، اسعار، ردو بدل کننده، ردوبدل ارز، صرافخانه، جای معاملات ارزی و سهامی

barter (اسم)
داد و ستد کالا، تهاتر، معاوضه

پیشنهاد کاربران

معاوضه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آلش āleŝ ( خراسانی )
سرچکادی
مبادله ( کالا به کالا ) : معاوضه
و
مبادله ( کالابه پول ) :بیع
در پارسی " ورتش " از بن ورتیدن به چم تعویض کردن ، در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
بده بستان