to conclude a treaty
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
توافق، پیمان، سازش، موافقت، قرار، قبول، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، مطابقهء نحوی، معاهده و مقاطعهء، شرط، عهدنامه
پیمان، موافقت، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، عهدنامه، پیمان نامه
پیمان، موافقت، عهد، معاهده
اتحاد، پیوستگی، معاهده، وصلت، پیمان بین دول
اتفاق، اتحاد، معاهده، هم پیمانی، هم عهدی
پیشنهاد کاربران
پیمان / غُنوَند
نگره های پارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه🇸🇦:
∆ همگرا ⟡ با فرمانروا همگرا شد
∆ راهور ⟡ راهور فرمانده گردید
∆ همبند ⟡ با رهبر همبند گشت
∆ آرمید ( هم آرمان شد )
∆ گروید ⟡ با رهبر گروید
... [مشاهده متن کامل]
∆ رهرو ⟡ رهرو فرمانده گشت
∆ پیوند ⟡ با رهبر پیوند بست
∆ همساز ⟡ همساز با شاه شد
∆ همراه ⟡ همراه شاه گردید
∆ همگرو ⟡ همگروی فرمانروا گردید
∆ راهجو ⟡ راهجوی رهبری شد
∆ پیمان ⟡ با رهبر ازبک ها پیمان بست
∆ همگرا ⟡ با فرمانروا همگرا شد
∆ راهور ⟡ راهور فرمانده گردید
∆ همبند ⟡ با رهبر همبند گشت
∆ آرمید ( هم آرمان شد )
∆ گروید ⟡ با رهبر گروید
... [مشاهده متن کامل]
∆ رهرو ⟡ رهرو فرمانده گشت
∆ پیوند ⟡ با رهبر پیوند بست
∆ همساز ⟡ همساز با شاه شد
∆ همراه ⟡ همراه شاه گردید
∆ همگرو ⟡ همگروی فرمانروا گردید
∆ راهجو ⟡ راهجوی رهبری شد
∆ پیمان ⟡ با رهبر ازبک ها پیمان بست
پیمان نامه
بجای واژه ی از ریشه عربی �معاهده� می توان از آمیخته واژه ی پارسی �پیمان نامه� سود برد.
برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_888. html
بجای واژه ی از ریشه عربی �معاهده� می توان از آمیخته واژه ی پارسی �پیمان نامه� سود برد.
برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/04/blog - post_888. html
معاهده کلمه عربی است که مترادف آن در زبان دری میشود پیمان، توافق ، سازش ، مواطلت و پیمان بین دول. .
در لات بن متنی پیمان بستن و عهد کردن آمدن است .
در اصطلاح عبارت از : هر پیمانی کن میان تابعان یا اعضای جامعه بین المللی بسته شود میباشد.
در لات بن متنی پیمان بستن و عهد کردن آمدن است .
در اصطلاح عبارت از : هر پیمانی کن میان تابعان یا اعضای جامعه بین المللی بسته شود میباشد.
پیمان، وعده، میثاق، قول، قسم، پایبند بودن
واژه ای نو در زبان فارسی که در معنای چیزی یا کسی که احوال ناخوشی دارد با کار برده می شود
در پهلوی " پدیستاگ " برابر فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
پدیستاگان = معاهدات
پدیستیدن= معاهده بستن
پدیستاگان = معاهدات
پدیستیدن= معاهده بستن
این واژه عربی است و پارسی آن میسرا می یاشد که از اوستایی: میثرَ ساخته شده است
معاهده یا عهدنامه یک توافقنامه بین المللی است که میان کشورها یا سازمان های بین المللی منعقد شده و مشمول حقوق بین الملل می باشد. معاهده واژه ای عام است و کنوانسیون، موافقت نامه بین المللی، توافق نامه، پروتکل، پیمان، میثاق و. . . را در بر می گیرد. نامی که برای یک موافقتنامه انتخاب می شود فی نفسه اهمیت ندارد و فاقد اثر حقوقی است. [۱]
... [مشاهده متن کامل]
هرچند کنوانسیون ۱۹۶۹ وین در مورد حقوق معاهدات معاهده را یک توافقنامه مکتوب تعریف کرده، اما گاه بیانیه های شفاهی نیز الزام آور تلقی شده اند.
معاهده در عرصهٔ حقوق داخلی کشورها با قوانین مصوب مجلس قانون گذاری قابل مقایسه است. اما تفاوت مهم این دو آن است که مفاد معاهده نسبت به دولت هایی که با آن موافقت کرده اند قابل اجراست و معمولاً کاربرد عمومی ندارد. در واقع در حقوق داخلی افراد حق انتخاب و گریز از قانون را ندارند اما اعضای جامعه بین المللی از این حق برخوردارند. [۲]
حق شرط [ویرایش]
حق شرط اعلامیه یک جانبه ای ست که یک دولت به هنگام امضاء، تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق به یک معاهده صادر کرده و طی آن اعلام می کند که اثر حقوقی برخی از مقررات آن معاهده را نسبت به خود نمی پذیرد یا آن اثر را تغییر می دهد. [۳] حق شرط تنها نسبت به معاهدات چندجانبه اعمال می شود و در معاهدات دوجانبه قابل اجرا نیست.
درگذشته عقیده بر این بود که حق شرط تنها با موافقت تمام طرف های معاهده قابل پذیرش است. با این حال با افزایش تعداد دولت ها، پیچیده تر شدن موضوع معاهدات و تشویق شمار بیشتر کشورها به پیوستن به معاهده، شیوه انعطاف پذیرتری نسبت به حق شرط اتخاذ شده است. از جمله دیوان بین المللی دادگستری در سال ۱۹۵۱ در نظریه مشورتی خود در قضیه شرط های اعمال شده بر کنوانسیون منع نسل کشی اعلام کرد که وقتی دولتی شرطی را مطرح می کند که تنها یک یا چند عضو کنوانسیون با آن مخالفند، دولت مزبور می تواند طرف معاهده شمرده شود، مشروط بر اینکه این شرط با موضوع و هدف معاهده سازگار باشد. [۴]
کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهدات نیز حق شرط را جز در مواردی که معاهده اعمال شرط را ممنوع کرده باشد یا صرفاً شروط خاصی را قابل اعمال دانسته باشد و یا شرط با موضوع و هدف معاهده سازگار نباشد، جایز شمرده است. [۵]
لازم الاجراشدن معاهده [ویرایش]
شکل و تاریخ اجرای معاهده در خود معاهده یا با توافق طرفین شرکت کننده در مذاکره تعیین می شود. [۶] در معاهدات چندجانبه معمولاً معاهده پس از تصویب یا پیوستن تعداد معینی از دولت ها به آن به اجرا در می آید. برای مثال کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها یک سال پس از تودیع شصتمین سند تصویب و کنوانسیون حقوق کودک ۳۰ روز پس از تودیع بیستمین سند تصویب یا الحاق اجرایی شدند.
پانویس ها [ویرایش]
↑ ربکا والاس. «حقوق بین الملل»، سید قاسم زمانی و مهناز بهراملو، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی، چاپ اول، ۱۳۸۲، صفحه ۲۸۰
↑ ربکا والاس. ۱۳۸۲، صفحه ۲۲
↑ بند یک ماده دو کنوانسیون وین
↑ ربکا والاس. ۱۳۸۲، صفحه ۲۸۵ - ۲۸۶
↑ ماده نوزده کنوانسیون وین
↑ ماده۲۴ کنوانسیون وین
این یک نوشتار خُرد پیرامون قانون است. با گسترش آن به ویکی پدیا کمک کنید.
رده های صفحه: اسناد بین الملل یپیمان نامه هاحقوق بین الملل روابط بین الملل
قس عربی
المعاهدة اتفاق استراتیجی سیاسی أو عسکری دولی یعقد بالتراضی بین دولتین أو أکثر، فی القانون الدولی اتفاق اطرافه دولتان أو أکثر أو غیرها من اشخاص القانون الدولی، وموضوعه تنظیم علاقة من العلاقات التی یحکمها هذا القانون، ویتضمن حقوقا والتزامات تفع على عاتق اطرافه.
ملاحظة: تطلق کلمة معاهدة على الاتفاقیات ذات الاهمیة السیاسیة.
[عدل]خصائص المعاهدة
یتم عقد المعاهدات بطرق رسمیة وقانونیة تبتدئ بالمفاوضات ویلیها التوقیغ من قبل المندوبین المفوضین وابرامها من قبل رئیس الدولة. ثم تبادل وثائق الابرام الذی یضفی علیها الصفة التنفیذیة بغد اقرارها من السلطة التشریعیة ( التنظیمیة ) ولایحق للدول الحیادیة عقد معاهدات تحالف أو ضمان جماعی. ویمکن ان تعالج المعاهدة عدة امور منها :
معالجة قضایا معینة کتسویة قضیة سیایة أو إنشاء حلف أو تحدید حقوق.
بناء قواعد عامة.
تحدید حدود ومعاهدات الهدنة والصلح والسلام.
تحدیث نتائج قانونیة.
تحدید حقوق والتزامات.
[عدل]أنواع المعاهدة
معاهدة ثانیة :اذا کانت بین دولتین.
معاهدة متعددة الاطراف:أو جماعیة إذا کانت بین عدد من الدول أو بناء على دعوة منظمة دولیة.
ابحث عن معاهدة فی
ویکاموس، القاموس الحر.
یوجد فی ویکی مصدر کتب أصلیة تتعلق بـ: معاهدة
هذه بذرة مقالة عن قانون أو دستور أو اتفاقیة تحتاج للنمو والتحسین، فساهم فی إثرائها بالمشارکة فی تحریرها.
تصنیفات: معاهدات قانون اصطلاحات
قس انگلیسی
Antlaşma, iki ya da daha çok devleti bağlayıcı nitelikteki anlaşmalara denir. Eski antlaşmalara muahede denir. Lozan muahedesi gibi. Modern diplomaside antlaşma terimi, özel önemi olan uluslararası anlaşmalar için kullanılır. Daha öz önemli anlaşmalara ise, sözleşme, düzenleme, protokol, senet ve anlaşma gibi adlar verilir. Günümüzde antlaşmayla sonuçlanan görüşmeler, Birleşmiş Milletler gibi uluslararası kuruluşların gözetiminde yürütülmektedir.
Devletler arasındaki antlaşmanın geçmişi üç bin yıl öncesine kadar gitmektedir. Buna karşın antlaşmaların yapılış biçimleri neredeyse aynı kalmıştır. Antlaşma, taraflar arasında görüşmeler ve varılan uzlaşma sonucunda imzalanır. Her ülke bir onay belgesi imzalar ve sonra bu belgeler taraflar arasında değiş tokuş edilir. Böylece her ülkenin elinde, antlaşmayı imzalayan diğer ülkenin ya da ülkelerin onay belgesi bulunur.
... [مشاهده متن کامل]
هرچند کنوانسیون ۱۹۶۹ وین در مورد حقوق معاهدات معاهده را یک توافقنامه مکتوب تعریف کرده، اما گاه بیانیه های شفاهی نیز الزام آور تلقی شده اند.
معاهده در عرصهٔ حقوق داخلی کشورها با قوانین مصوب مجلس قانون گذاری قابل مقایسه است. اما تفاوت مهم این دو آن است که مفاد معاهده نسبت به دولت هایی که با آن موافقت کرده اند قابل اجراست و معمولاً کاربرد عمومی ندارد. در واقع در حقوق داخلی افراد حق انتخاب و گریز از قانون را ندارند اما اعضای جامعه بین المللی از این حق برخوردارند. [۲]
حق شرط [ویرایش]
حق شرط اعلامیه یک جانبه ای ست که یک دولت به هنگام امضاء، تصویب، پذیرش، تأیید یا الحاق به یک معاهده صادر کرده و طی آن اعلام می کند که اثر حقوقی برخی از مقررات آن معاهده را نسبت به خود نمی پذیرد یا آن اثر را تغییر می دهد. [۳] حق شرط تنها نسبت به معاهدات چندجانبه اعمال می شود و در معاهدات دوجانبه قابل اجرا نیست.
درگذشته عقیده بر این بود که حق شرط تنها با موافقت تمام طرف های معاهده قابل پذیرش است. با این حال با افزایش تعداد دولت ها، پیچیده تر شدن موضوع معاهدات و تشویق شمار بیشتر کشورها به پیوستن به معاهده، شیوه انعطاف پذیرتری نسبت به حق شرط اتخاذ شده است. از جمله دیوان بین المللی دادگستری در سال ۱۹۵۱ در نظریه مشورتی خود در قضیه شرط های اعمال شده بر کنوانسیون منع نسل کشی اعلام کرد که وقتی دولتی شرطی را مطرح می کند که تنها یک یا چند عضو کنوانسیون با آن مخالفند، دولت مزبور می تواند طرف معاهده شمرده شود، مشروط بر اینکه این شرط با موضوع و هدف معاهده سازگار باشد. [۴]
کنوانسیون وین در مورد حقوق معاهدات نیز حق شرط را جز در مواردی که معاهده اعمال شرط را ممنوع کرده باشد یا صرفاً شروط خاصی را قابل اعمال دانسته باشد و یا شرط با موضوع و هدف معاهده سازگار نباشد، جایز شمرده است. [۵]
لازم الاجراشدن معاهده [ویرایش]
شکل و تاریخ اجرای معاهده در خود معاهده یا با توافق طرفین شرکت کننده در مذاکره تعیین می شود. [۶] در معاهدات چندجانبه معمولاً معاهده پس از تصویب یا پیوستن تعداد معینی از دولت ها به آن به اجرا در می آید. برای مثال کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها یک سال پس از تودیع شصتمین سند تصویب و کنوانسیون حقوق کودک ۳۰ روز پس از تودیع بیستمین سند تصویب یا الحاق اجرایی شدند.
پانویس ها [ویرایش]
↑ ربکا والاس. «حقوق بین الملل»، سید قاسم زمانی و مهناز بهراملو، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی، چاپ اول، ۱۳۸۲، صفحه ۲۸۰
↑ ربکا والاس. ۱۳۸۲، صفحه ۲۲
↑ بند یک ماده دو کنوانسیون وین
↑ ربکا والاس. ۱۳۸۲، صفحه ۲۸۵ - ۲۸۶
↑ ماده نوزده کنوانسیون وین
↑ ماده۲۴ کنوانسیون وین
این یک نوشتار خُرد پیرامون قانون است. با گسترش آن به ویکی پدیا کمک کنید.
رده های صفحه: اسناد بین الملل یپیمان نامه هاحقوق بین الملل روابط بین الملل
قس عربی
المعاهدة اتفاق استراتیجی سیاسی أو عسکری دولی یعقد بالتراضی بین دولتین أو أکثر، فی القانون الدولی اتفاق اطرافه دولتان أو أکثر أو غیرها من اشخاص القانون الدولی، وموضوعه تنظیم علاقة من العلاقات التی یحکمها هذا القانون، ویتضمن حقوقا والتزامات تفع على عاتق اطرافه.
ملاحظة: تطلق کلمة معاهدة على الاتفاقیات ذات الاهمیة السیاسیة.
[عدل]خصائص المعاهدة
یتم عقد المعاهدات بطرق رسمیة وقانونیة تبتدئ بالمفاوضات ویلیها التوقیغ من قبل المندوبین المفوضین وابرامها من قبل رئیس الدولة. ثم تبادل وثائق الابرام الذی یضفی علیها الصفة التنفیذیة بغد اقرارها من السلطة التشریعیة ( التنظیمیة ) ولایحق للدول الحیادیة عقد معاهدات تحالف أو ضمان جماعی. ویمکن ان تعالج المعاهدة عدة امور منها :
معالجة قضایا معینة کتسویة قضیة سیایة أو إنشاء حلف أو تحدید حقوق.
بناء قواعد عامة.
تحدید حدود ومعاهدات الهدنة والصلح والسلام.
تحدیث نتائج قانونیة.
تحدید حقوق والتزامات.
[عدل]أنواع المعاهدة
معاهدة ثانیة :اذا کانت بین دولتین.
معاهدة متعددة الاطراف:أو جماعیة إذا کانت بین عدد من الدول أو بناء على دعوة منظمة دولیة.
ابحث عن معاهدة فی
ویکاموس، القاموس الحر.
یوجد فی ویکی مصدر کتب أصلیة تتعلق بـ: معاهدة
هذه بذرة مقالة عن قانون أو دستور أو اتفاقیة تحتاج للنمو والتحسین، فساهم فی إثرائها بالمشارکة فی تحریرها.
تصنیفات: معاهدات قانون اصطلاحات
قس انگلیسی
Antlaşma, iki ya da daha çok devleti bağlayıcı nitelikteki anlaşmalara denir. Eski antlaşmalara muahede denir. Lozan muahedesi gibi. Modern diplomaside antlaşma terimi, özel önemi olan uluslararası anlaşmalar için kullanılır. Daha öz önemli anlaşmalara ise, sözleşme, düzenleme, protokol, senet ve anlaşma gibi adlar verilir. Günümüzde antlaşmayla sonuçlanan görüşmeler, Birleşmiş Milletler gibi uluslararası kuruluşların gözetiminde yürütülmektedir.
Devletler arasındaki antlaşmanın geçmişi üç bin yıl öncesine kadar gitmektedir. Buna karşın antlaşmaların yapılış biçimleri neredeyse aynı kalmıştır. Antlaşma, taraflar arasında görüşmeler ve varılan uzlaşma sonucunda imzalanır. Her ülke bir onay belgesi imzalar ve sonra bu belgeler taraflar arasında değiş tokuş edilir. Böylece her ülkenin elinde, antlaşmayı imzalayan diğer ülkenin ya da ülkelerin onay belgesi bulunur.