معالجه

/mo~Aleje/

    cure
    therapy
    treatment
    medical treatment

فارسی به انگلیسی

معالجه با پرتوی مجهول
radiotherapy, treatment by x - rays

معالجه به ضد
allopathy

معالجه پذیر

معالجه ناپذیر

معالجه کردن
cure

مترادف ها

treatment (اسم)
رفتار، معامله، علاج، درمان، معالجه، تلقی

therapy (اسم)
مداوا، تداوی، درمان، مبحث تداوی، معالجه

پیشنهاد کاربران

مداوا ، درمان
حمید رضا مشایخی - اصفهان
تعریف معالجه
تداوی، درمان، شفا، معالجت، علاج، مداوا، درمان کردن، مداوا کردن، علاج کردن
معالجه به معنای درمان کردن یا علآج کردن است