معاضدت

/mo~Azedat/

    mutual aid or assistance
    cooperation
    ministration
    aid
    bailout
    co-operation
    contribution
    ministry
    partnership
    teamwork
    mutual aid or assistence

فارسی به انگلیسی

معاضدت کردن
assist, contribute, cooperate, minister, co-operate

مترادف ها

assistance (اسم)
کمک، معاونت، مساعدت، معاضدت، دستیاری، رسیدگی، مدد، همدستی، پایمردی، مراعات

پیشنهاد کاربران

کمک میخاستم
سلام کمک میخاستم
معنای مضاعدت در فرهنگ فارسی و در اصلاح کمک کردن و یاری کردن می باشد و در اصطلاح عامیانه و به زبان ساده:از دست یکی گرفتن
در معانی حقوقی بستگی به جمله ای که آمده است و از معاضدت استفاده شده است را داراست
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا :وکیل معاضدتی ؛ همان وکیل تسخیری که رایگان امور موکل ( محجور یا معسر ) خود را انجام میدهد

از عضد به معنی بازو می آید.
🇮🇷 همتای پارسی: بازویاری 🇮🇷
[ ریشه: ع ض د ] [ ریشه پارسی: بازو یار/دار ]
عاضد: بازوینده
معاضد: بازویار
معاضدت: بازویاری
اعضاد: بازوان
اعتضاد: بازوداری
معتضد: بازودار
معاضدت به معنی کمک - یاری - دستگیری است
شاید اگر برابر پارسی معاضدت را ( همیاری ) بگوییم زیباتر و درست تر باشد.