معاش

/ma~AS/

    livelihood
    subsistence
    living
    bread
    sustenance
    livelihhood

مترادف ها

subsistence (اسم)
دوام، مدد معاش، سر سختی، زیست، نگاهداری، معاش، اعاشه، گذران، امرار معاش، وسیله معیشت

livelihood (اسم)
وسیله معاش، معیشت، معاش، اعاشه

sustenance (اسم)
تغذیه، نگهداری، معاش، اعانت

means of living (اسم)
معاش

پیشنهاد کاربران

معاش = وَشتا
عائله مندی
کار و زندگی
طریقه زیستن ، نحوه گذران زندگی
معاش / ma~AS /
مترادف معاش: اعاشه، گذران، معیشت، نفقه، زندگانی، زندگی، مزد، حقوق
برابر پارسی: روزی، زیست، گذران
معاش یعنی زندگی