معارفه

/mo~Arefe/

    introduction of persons to each other
    (ceremonial) introduction of persons to each other

فارسی به انگلیسی

معارفه ای
initiatory

مترادف ها

introduction (اسم)
ابداع، احدای، فاتحه، دیباچه، مقدمه، معرفی، معارفه، معرفی رسمی، اشناسازی، معمول سازی

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
شِنَهد دادِن، یَشنَهدِن، ویشوستاپیا:معارفه، شناختن
معارفه: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
یکترناسین yakternāsin ( کردی )
induction
فرایند آشنا کردن شخصی با یک محیط یا محل کار و همکاران
The manager has arranged for her an induction programme .
آغاز یک راه جدید و تازه برای کار کردن الهی کار و خداوند مهربان را در تمام لحظات کار وخدمت و خادم بودن حاضر وناظر داشته باشد و به تصویر بکشد
برابر پارسی معارفه =
آشنایی، هم شناسی
بدرود و آشنایی
نشست بدرود و آشناییِ �رییس دیوان عالی کشور�، �دادستان کل کشور� و معاون اول �قوه قضایی� . . .
برگرفته از یادداشتی پارسی نویسی شده در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/08/blog - post_443. html
Inauguration
اشنایی