مطلا. [ م ُ طَل ْ لا ] ( از ع ، ص ) مأخوذاز تازی ، زرنگار و مذهب و پوشیده شده از طلا. ( ناظم الاطباء ) . . . طلا که لفظ فارسی است آن را فارسی زبانان عربی دان به طریق صیغه عربی آورده اند، دوم آنکه طلا به معنی اندودن است چون طلا اندود نیز اندوده است آن را نیز مطلا گفته اند، از عالم اطلاق عام بر خاص و این در صورتی ثابت شود که اندودن غیر مایه را نیز در عربی طلا گفته باشند. ( از آنندراج ) . مذهب. زراندود. اندوده. طلی کرده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا )
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
به زرکرده ؛ به زراندوده : المذهّب ؛ به زرکرده. ( مهذب الاسماء ) .
- || ساخته از زر :
صد اشتر ز گنج و درم کرد بار[ قیصر روم ]
ز دینار پنجه ز بهر نثار
به مریم فرستاد و چندی گهر
یکی نغز طاووس کرده به زر.
زرین نگار. [ زَرْ ری ن ِ ] ( ص مرکب ) آراسته به زر :
ز بس نوبتی های زرین نگار
نمی برد ره بر در شهریار.
نظامی.
حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی : : [ ضرب المثل، عامیانه ]در موردی گفته می شود که وقت و پول و علمی صرف کاری شود که ارزش آن را نداشته باشد.
مطلا ، متلاmotalla , زر اندود شده ، طلا کاری شده ، زر اندودکردن شئ یا فلزی که از جنس طلا نباشد واین ضرب المثل شهر بابکی که میگه ، حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی ، موقعی گفته میشه که برای آدمی که ارزشش رو نداره مال و وقت و زندگیت رو بگذاری وبعد پشیمان بشی
زرینه
این واژه به سازه ى تازى ( اربى ) است و بجاى آن سپارش مى شود واژه هاى پارسى را به کار برد : زراندود Zaranadud ، زرپوش Zarpush ( آنچه از زر پوشیده شده ) ، تلندود Talandud ( تلااندود : آنچه آب طلا داده شده ) ، تابندا Tabanda ( تاباTaba: پهلوى: تلا، زر + اندا ( بن
... [مشاهده متن کامل]
آینده اندودن : زراندود ، تلاکارى شده )