مطبخ

/matbax/

    kitchen

فارسی به انگلیسی

مطبخ افزار
kitchenware

پیشنهاد کاربران

مُدبَخ در گویش شهرستان بهاباد همان مُطبَخ یزدی و مَطبَخ واقعی عربی است که به جای فتحه روی حرف میم ضمه دارد و نیز حرف طا به حرف دال مبدل گشته است. - آشپزخانه
مطبخ ؛ مرتبط با کلمه ی پختن . مثل تهران و طهران یا سطح و مساحت یا بلیط و بلیت و. . .
خورشخانه. [ خوَ / خ ُ رِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) انبار غذا. ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) . مطبخ. آشپزخانه :
ز گنجور و دستور بستد کلید
خورشخانه و خمره های نبید.
فردوسی.
کلید خورشخانه ٔپادشا
...
[مشاهده متن کامل]

بدو داد دستور فرمانروا.
فردوسی.
خورشخانه پادشاه جهان
گرفت آن دو بیدار خرم نهان.
فردوسی.
خورشخانه در خان او داشتی
تن خویش مهمان او داشتی.
فردوسی.

آشپز خانه. . . . . . . . . .
در گویش قدیم کردی ایلام به مطبخ کارخانه می گفتند، اما با ورود آشپزخانه به داخل خانه ها کم کم این واژه و مکان که قبلا در گوشه حیاط ساخته می شد، کم رنگ تر شد.
مُطبَخ در گویش یزدی همان مَطبَخ هست فقط به جای فتحه روی حرف میم ضمه قرار میگیرد . - آشپزخانه
آشپز خانه