kitchenware
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
مطبخ : آشپزخانه ، تنورخانه ، جایی برای پختن و درست کردن غذا.
مثال : اتاقک کله ای چسبیده به مطبخ ، نمازخانه است.
معنی : اتاقک زیر زمینی چسبیده به آشپزخونه که در طبقه بالای قرار داره است ، و آشپزخونه چسبیده به نمازخانه که در طبقه بالای آشپزخونه قرار داره است.
مثال : اتاقک کله ای چسبیده به مطبخ ، نمازخانه است.
معنی : اتاقک زیر زمینی چسبیده به آشپزخونه که در طبقه بالای قرار داره است ، و آشپزخونه چسبیده به نمازخانه که در طبقه بالای آشپزخونه قرار داره است.
مطبخ برگرفته از واژه فارسی �تابک� می باشد .
بیشتر واژگانی که ترکها در آشپزی بکار می برند فارسی هستند :
شوربا - آش - کاسه - تاوا ( تابه ) - تاباک ( تابک ) - موتفاک ( از مطبخ عربی که از تابک فارسی گرفته شده ) -
... [مشاهده متن کامل]
تنجره ( تنگیره ) - بوز دولابی ( یخچال ) - موتفاک دولابی ( کابینت ) - کپچه ( کفگیر ) - پیرینچ ( برنج ) - بلغور - پنیر - شکر - فینجان ( فنجان عربی که از پنگان فارسی گرفته شده ) - چایدان و . . . . .
بیشتر واژگانی که ترکها در آشپزی بکار می برند فارسی هستند :
شوربا - آش - کاسه - تاوا ( تابه ) - تاباک ( تابک ) - موتفاک ( از مطبخ عربی که از تابک فارسی گرفته شده ) -
... [مشاهده متن کامل]
تنجره ( تنگیره ) - بوز دولابی ( یخچال ) - موتفاک دولابی ( کابینت ) - کپچه ( کفگیر ) - پیرینچ ( برنج ) - بلغور - پنیر - شکر - فینجان ( فنجان عربی که از پنگان فارسی گرفته شده ) - چایدان و . . . . .
پزش گاه
مُدبَخ در گویش شهرستان بهاباد همان مُطبَخ یزدی و مَطبَخ واقعی عربی است که به جای فتحه روی حرف میم ضمه دارد و نیز حرف طا به حرف دال مبدل گشته است. - آشپزخانه
مطبخ ؛ مرتبط با کلمه ی پختن . مثل تهران و طهران یا سطح و مساحت یا بلیط و بلیت و. . .
خورشخانه. [ خوَ / خ ُ رِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) انبار غذا. ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) . مطبخ. آشپزخانه :
ز گنجور و دستور بستد کلید
خورشخانه و خمره های نبید.
فردوسی.
کلید خورشخانه ٔپادشا
... [مشاهده متن کامل]
بدو داد دستور فرمانروا.
فردوسی.
خورشخانه پادشاه جهان
گرفت آن دو بیدار خرم نهان.
فردوسی.
خورشخانه در خان او داشتی
تن خویش مهمان او داشتی.
فردوسی.
ز گنجور و دستور بستد کلید
خورشخانه و خمره های نبید.
فردوسی.
کلید خورشخانه ٔپادشا
... [مشاهده متن کامل]
بدو داد دستور فرمانروا.
فردوسی.
خورشخانه پادشاه جهان
گرفت آن دو بیدار خرم نهان.
فردوسی.
خورشخانه در خان او داشتی
تن خویش مهمان او داشتی.
فردوسی.
آشپز خانه. . . . . . . . . .
در گویش قدیم کردی ایلام به مطبخ کارخانه می گفتند، اما با ورود آشپزخانه به داخل خانه ها کم کم این واژه و مکان که قبلا در گوشه حیاط ساخته می شد، کم رنگ تر شد.
مُطبَخ در گویش یزدی همان مَطبَخ هست فقط به جای فتحه روی حرف میم ضمه قرار میگیرد . - آشپزخانه
آشپز خانه