از فعل عربی طلع ( به معنی: نگاه کردن برای فهمیدن هر چیزی ) گرفته شده که بر وزن مفاعله می شود: مطالعه
فروخوانش
مطالعه یعنی وارد کردن اطلاعات
کسی که کتاب میخونه یا فیلم میبینه یا. . . داره مطالعه میکنه
مطالعه و بررسی ( study ) و خواندن ( read ) به همدیگر پیوستگی دارند اما یکی نیستند. مطالعه، فراتر از خواندن است و ژرف نگری، دقت و تمرکز برای دریافت دانش، مفاهیم یا مهارت در آن وجود دارد. برای مطالعه، نیاز
... [مشاهده متن کامل] به برنامه ریزی، زمان بندی، فضاسازی خاص با امکانات ویژه آن می باشد. این موضوع تازه ای نیست. حتی قرآن، هزار و اندی سال پیش اشاره می کند که بسیاری کتاب را می خوانند اما در پی تدبر و دریافت مفاهیم آن نیستند ( محمد/ ۲۴ ) .
مطالعه: خواندن یا شنیدن نوشته ای همراه با پرسش های پیاپی از نویسنده در ذهن خویش و اندیشه در باره ی متن برای دانستن، به یاد سپردن، افزایش دانش، داوری کردن، تجزیه و تحلیل یا تفسیر کردن، رمزگشایی کردن، یاد دادن به دیگران یا آگاه کردن آنها، برانگیختن احساس یا تقویت آن، تقویت حافظه یا سرگرم شدن.
... [مشاهده متن کامل]
( https://www. cnrtl. fr/definition/lecture )
مطالعه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
مرایو marāyu ( اوستایی: مرئو marau )
مرانه marāne ( اوستایی )
تحقیق
مبادرت ورزیدند
هم معنی چیز است خواندن است اما خیلی راحته
عربی زبانی ساختگی است که از جمله ایرانیان در ساخت آن دست داشتند ، بیش از نود درصد واژگان عربی ، ایرانی ، عبری ، آرامی و سریانی و حبشی و . . . است حتا واژه الله از زبان های دیگر گرفته شده است و حتا واژه قرآن ریشه عبری دارد ، راستش خلفا نیاز به زبان داشتند و تا مدتی زبان های دیگر از جمله پهلوی بکار می بردند تا اینکه امویان ، زبان عربی را با یاری از جمله ایرانیان ساختند ، در گذشته ( پیش از اسلام ) زبان عربی بود ولی چیزی در حد زبان ددمنشان جنگل های آمازون بود و واژه چندانی نداشت و بدرد خلافت نمیخورد .
... [مشاهده متن کامل]
بیش از هفتاد درصد عربی ، ایرانی است ، از جمله جنایت ، قضاوت ، دولت و . . .
البته پیش از خلافت ، عرب ددمنش که واژه چندانی نداشت ، در پیوند با فرهنگ های دیگر ، واژه های بسیاری از آنها گرفته بود ، ما امروزه ، واژه ای که ریشه عربی داشته باشد ، نداریم ، ما واژه ترکی داریم ، فارسی داریم ، انگلیسی داریم عبری داریم ولی زبان عربی حتا یک واژه عربی هم ندارد
هوخواندن = مطالعه کردن
هوخوانش = مطالعه
{هوخواندن: پیشوند �هو� ( به معنای خوب ) خواندن}
#پیشنهاد_شخصی
《 پارسی را پاس بِداریم》
مُطالِعه
واژه ای اَرَبی با ریشه یِ اَرَبیده شده یِ طَلَعَ دَر ریختارِ مُفاعِله مانَندِ : مُصاحِبه ، مُناظِره ، مُقابِله ، مُعامِله. . .
سِتاکِ طَلَعَ هَم ریشه با طَلا یا تَلا اَست وَ تَلا دَر زَبانِ اَرَبی " ذَهَب " گُفته می شَوَد که واژه هایی اَز آن بَرساخته شُده اَست : مَذهَب ، تَذهیب. . .
... [مشاهده متن کامل]
ریختارِ مفاعِله : دو نِپَرد ( نَفَر ) دَر کاری دَست دارَند مانَندِ : مُعامِله : ۱ - داد وُ ۲ - سِتَد
اَگَر ریشه یِ طَلَعَ را به پارسی بَرگَردانده و اَز آن گَرته بَرداری شَوَد بایَد تَل گُفته شَوَد وَ به چِهر کارپایه
" تَلیدن یا تَلاندَن " وَ بَرایِ آسان تَر کَردَن گویِش می تَوان واتِ سِیُمی به آن اَفزود :
تَلبیدَن / تَلویدَن / تَلپیدَن . . .
مُطالِعه دَر زَبانِ اَرَبی این اَست که چیزی بَرای دو پَرد ( فَرد ) روشَن شُدَن .
هَمه یِ واژه هایی که دَر زَبان اَرَبی اَز ریشه یِ طَلَعَ بَرساخته شُده اَند مینه یِ روختَن ، روزیدَن و روشَن کَردَن می دَهَند :اِطِّلاع ، مُطَّلِع ، مُطالِعه ، طُلوع ، طَلیعه ، طالِع
پِیمیده ها یا فَهمیده هایِ ( مَفاهیم ) مُطالِعه دَر پارسی
۱ - خانِش ( خوانِش )
۲ - بَررِسی
در زبان اوستایی واژه ای ie به معنای دانش ( همخانواده باidein =دیدن و eidenai =دانستن در یونانی ) و در زبان پهلوی ات et به معنای خیال اندیشه و واژه لا lā ( را←لا=درخشان ) به معنای روشن - درخشان است که روی هم به شکل ایتلا به معنای روشن نمودن ذهن و نورتاباندن به اندیشه درمیایند همانطور که در زبان فنلاندی واژه ajatella ایتل له و ajattelu ایتلو را در معنای فکر think به کار می برند. ریشه ات به شکل ت در لغت کوردی تێگه یاندن t�geyandin به معنای اطلاع inform به کار رفته است و واژه لا همریشه با لامع=لامه و لامپ و چراغ لامپا است.
... [مشاهده متن کامل]
عرب از ریشه فرضی طلع واژگان مطلع و مطالعه را جعل کرده است زیرا چسباندن ع به آخر واژگان ایرانی روش آشنای عرب برای جعل واژه است مانند شرو - ع و دف - ع و طلو - ع و من - ع و قط - ع و شیو - ع و بل - ع و . . .
واژه های اطلاع و مطالعه ریشه ایرانی دارند و ایتلا در زبان اوستایی با همین معنی بکار میرود
خوانش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)