مضیقه

/maziqe/

    distress
    extremity
    hardship
    pinch
    shortage
    squeeze
    strait
    straitjacket
    difficulty

فارسی به انگلیسی

مضیقه مالی
encumbrance

مترادف ها

difficulty (اسم)
سختی، مشقت، محظور، اشکال، عقده، مشکل، مضیقه، دشواری، زحمت، گرفتگیری، مخمصه

pressure (اسم)
سنگینی، ضغطه، فشار، مضیقه، زور، پرس، بار سنگین مصائب و سختیا

pinch (اسم)
تنگنا، مضیقه، اندک، نیشگون، موقعیت باریک، جآنشین

difficult situation (اسم)
مضیقه

پیشنهاد کاربران

مضیقه / مضیف => ضیق
اگر به جای ق ( گ ) و به جای ض ( ز ) را بنویسیم به زیگ میرسیم. توضیح اینکه قاشق - > کاشک بوده یا قایق کایاک بوده ( کَلَک خودمون )
خب زیگ چیست؟؟؟
زیگ را در زیگورات / زیج ( جدول و منظم شده ) / زیگ ( نام پرنده ای همچون سار و گنجشک ) داریم
...
[مشاهده متن کامل]

زیگ یعنی منظم و کوچک و جمع و جور که برای اشاره به تنگی و کوچکی ریخت دیگری از نوشتن برای آن ساخته شد یعنی ضیق
نکته اینکه زیگورات اشاره به گورهای منظم دارد . حتی زیج را که جدول مینامند اشاره به منظم و جم و جور بودن دارد
گنجشک هم از گ انجش ک = خیلی انج و هنگ شده آمده ( واژه هنگ کردن در لاتین یعنی تجمیع شدن کار که باعث هنگی میشود )
پس گنجشک و زیگ هر دو کوچک و ریز هستند و برای هنگیدن / انجیدن و تَنگ و تنگنا از ضیق ( زیگ ) بهره برده شد

مضایق. [ م َ ی ِ ] ( ع اِ ) مضائق. ج ِ مضیق. مکانهای تنگ. تنگناها. تنگی ها در مکان و امور. کارهای سخت : به تعجیل سوی ناتل. . . رفتند بر آن جمله که به ناتل که آنجا مضایق است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 463
...
[مشاهده متن کامل]
) . شما به استراباد روید که در آن مضایق نتوانند آمد. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 560 ) . الحق راه آن دراز و بی پایان یافتم ، سراسر مخاوف و مضایق. ( کلیله چ مینوی ص 48 ) . چه هرکه بر قوت ذات و زور نفس اعتماد کند لاشک در مخاوف و مضایق افتد. ( کلیله ایضاً ص 300 ) . خلق از مضایق محنت و مفاسد ایام فترت خلاصی یافتند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 315 ) . چون مار در مداخل و مضایق زمین روند. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 342 ) . از مضایق شدت به فراخی نعمت رسیدند. ( جهانگشای جوینی ) . و رجوع به مضائق و مضیق و مضیقه شود.

کمبود یا فشار معنایش هست
تنگنا، مثلا در تنگنای مالی قرار گرفتن.
تنگنا
خنس ، خنس و فنس ، حیص ، حیص و بیص
تنگنا دشواری
فشار
مشکل، سختی، وضعیت بد،