artist (اسم)هنرپیشه، هنرمند، صنعت گر، نقاش و هنرمند، مصور، موسیقی دانpainter (اسم)مصور، نقاش، نگارگر، پیکر نگارillustrated (صفت)مصورpainted (صفت)مصور، سرخابی
سلیممصور: چهره پردازعکس دارمصورصورت نشین . [ رَ ن ِ ] ( نف مرکب ) مصور. مجسم : عشق را در عالَم اجسام مجنون نام کردحسن را صورت نشین کرده ست و لیلی ساخته . واله هروی ( از آنندراج ) .پوستر( = تصویری، دارای تصویر ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:پوتالور ( پوتال از سنسکریت: پوتَّلَ= تصویر + اور ) روپاناک ( روپا= تصویر؛ سنسکریت + «ناک» ) ژیتراگین ( ژیترا از سنسکریت: چیترَ= تصویر + «آگین» ) وینِمَند ( وینه= تصویر؛ کردی + «مند» )+ عکس و لینک