intent (صفت)مصممdetermined (صفت)معین، مشخص، مصممstalwart (صفت)تنومند، بی باک، ستبر، قوی، شدید، مصممresolute (صفت)ثابت، پا بر جا، ثابت قدم، مصممunflinching (صفت)پایدار، ثابت قدم، مصممdecided (صفت)قطعی، مصممresolved (صفت)مصممhaving decided (صفت)مصممhaving made up one's mind (صفت)مصممmanful (صفت)دلیر، شجاع، مردانه، مصمم، مردوار
مصمم: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی سُغدی است:چَزدیک cazdikمُصَمَّم:۱. گزینش - کرده، آرمانمند، برآن - شده، آهنگ - کرده، بااراده، باگزیر، گزیرش - کرده، استوار، پابرجا، پایدار۲. [کهنه] پایدار و استوار۳. [کهنه] شمشیرِ درگذرنده از استخوانunfalteringset on/upon/against ( doing ) something=determined about somethingصاحب عزم ؛ بااراده. باعزم. پابرجا.آنکه تصمیم بر کاری گرفته مصمم شده بر انجام آن استfirmقاطع ، جدیAdamantperemptoryِDeterminedمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)+ عکس و لینک