مصقل


    polishing-tool
    file

پیشنهاد کاربران

صیقلی
صیقل داده
صاف کرده
به صورتگری بود رومی به پای
مصقل همی کرد چینی سرای
✏ نظامی
مِصقَل:کارد تیز کن. بزداغ. سوهان.
نمونه: قدیر کاردش را صیقل دادتابعد از آن مانده ی گردن حیوان را از تنه جدا کند. ( کلیدر ج ۹ص۲۵۳۶ ) محمدجعفر نقوی
چاقو تیزکُن