مزاحم، مصر، مبرم، سمج، مصدع، عاجز کننده، سماجتامیز
پیشنهاد کاربران
مزاحم و دردسر دادن
مصدع: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: اواماک avāmāk ( مانوی با پسوند پهلوی آک )
🇮🇷 همتای پارسی: دردسرساز 🇮🇷
ایجاد مزاحمت به طرف مقابل که باعث آزار واذیت گردد.
مُصدّع، اسم فاعل از باب تفعیل ، بر گرفته از تصدیع و یا صداع است. صداع در لغت یعنی دردسر یا سردرد. مصدع یعنی دردسر ساز، در اصطلاح مصدع اوقات شدن کنایه است از وقت کسی را گرفتن، در فارسی هم کاربرد فراوان دارد. گفته می شود مصدع اوقات شدیم و سر شما را به درد آوردیم.