مصدر. [ م ُ دِ ] ( ع اِ ) نام جمادی الاولی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . نام ماه جمادی اول. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به جمادی الاول شود.
مصدر. [ م ُ ص َدْ دَ ] ( ع ص ، اِ ) مرد سخت و قوی سینه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . سخت سینه. ( مهذب الاسماء ) . || کسی که خوی و عرق او تا به سینه وی رسیده باشد. || سپیدی سر و سینه از گوسفند و اسب. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || میش سیاه سینه سپیدبدن. ( ناظم الاطباء ) . || اسب سابق و درگذرنده. || تیر ستبرسینه. || اولین تیر قمار که بی علامت و نشان باشد. || شیر بیشه. || گرگ. || مقدم داشته شده و در صدر واقعگشته و در اول و ابتدا آورده شده. ( از غیاث ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . به پیشگاه نشانیده. بالانشین.
... [مشاهده متن کامل]
- مصدر به ؛ آغازیده به : �برو� فعل مصدر به باء است.
- مصدر ساختن ؛ مقدم داشتن. در صدر قرار دادن : مضمون این داستان یکی از فضلا که در آن مجلس حاضر بوده است و سخنانی که ذکر کرده شد به گوش خود شنیده ثبت کرده
منبع. لغت نامه دهخدا
مصدر: منبع
مصادر: منابع
واژه مصدر
معادل ابجد 334
تعداد حروف 4
تلفظ mosaddar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( مُ صَ دَّ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی masdar
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
مصدر :بُندار.
سیاست فرهنگی است.
مص . [ م َ ] از علامت اختصاری لغت نامه ها، مخفف و رمز برای کلمه مصدر است. مثلا، رفق. [ رِ ] ( ع مص ) نرمی نمودن با کسی. اما ( ع مص ) یعنی چه؟ حرف عین یعنی کلمه عربی است و مص یعنی این کلمه مصدر است.
بُنبَنا ( بُن بَنا ) :مصدر.
مامواژه ، بنواژه
خاستگاه
زبان من زبان پهلوانی است هنگامیکه بر پهلوانان آموزش می دهم آنان باید بجای مصدر کابذر بگویند چون ما پهلوانان استیم منبع همین واژگان خود پهلوان شاهین است.
مَصدَر: [دستورِ زبان] بُنواژه، ستاک
مصدر : درگاه، کابذر، دربار. ( زبان شناسی )
این ۱۰ باب کابذران عربی در زبان پارسی دری بسیار کاروُرد دارند. اگر کدام فیلسوف پیدا شد که اینها را به پارسی درست بمیاند ( معنی کند ) بسیار خوب خواهد شد. و اگر زورش نکشید باز ما سرایندگان استیم. چون زمانیکه در افغانستان کتاب ها را چاپ می کنند باز بسیار لاف و پوف می زنند سرایندگان را چنین نقد می کنند گویی که زبان پارسی دری را برای سرایندگان آنان ساخته اند.
... [مشاهده متن کامل]
این گز و این میدان! کی دیننده است؟
و آن فیلسوفان که همچنان قرآن را نقد می کنند. زورشان بر زبان من نمی کشد باز با زبان خدا زور می زنند.
بیایید اینجا زور بزنیم زبان قرآن از کله های شما بسیار زیاد بالا است چون محمد ( ص ) بیسواد یک اشتباه دستوری ندارد، مگر شما درست جمله بندی زبان پارسی را یاد ندارید.
این گز و این میدان تا دانش فلسفی و ساینتستی شما را آزمایش کنیم چون همین واژگان عربی زبان پارسی ما را سست و ناتوان ساخته اند.
👇
۱ - فَعْلٌ / فُعُولٌ:؟
۲ - تَفْعِیلٌ:؟
۳ - مُفَاعَلَة / فِعَالٌ: ؟
۴ - إفْعَالٌ: ؟
۵ - تَفَعُّلٌ: ؟
۶ - تَفَاعُلٌ: ؟
۷ - اِفْتِعَالٌ: ؟
۸ - اِنْفِعَالٌ: ؟
۹ - اِسْتِفْعَالٌ: اِستِفْعَلٌ: ؟
مصدر در کردی چاوگ caveg گفته می شود که می توان آن را ژاویگ گفت.
وقتی آخر کلمه َن ( فتحه و نون ) میاد، میگیم اون کلمه مصدر هست و یک جمله محسوب نمیشه مثل:
خوردن خندیدن نگریستن خوابیدن
با تشکر از همراهی شما
در برگردانده شده ی نبیگ زبان پارسیگ
کارپایه را به جای مصدر به کار برده اند
مصدر در فارسی به سه گونه است :
مصدر مرخم
مصدر جعلی
مصدر کامل
�برگرفته از کتاب دستورکامل فارسی دکتر مرتضی انصار �
مصدر برساخته: مصدر جعلی
دکتر کزازی " مصدر برساخته" را در نوشته های خود به جای " مصدر جعلی " بکار برده است.
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۱. 》
در دستور زبان infinitive
در زبانشناسی
مصدر : بنواژه ، برسازه
واژه "مصدر" به معنی "بُن"، "ریشه" و"منشأ" هست. : )
در پهلوی " وچک " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
جای بازگشتن، محل صدور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)