مصالحه

/mosAlehe/

    compromise
    exchange

فارسی به انگلیسی

مصالحه امیز
amicable

مصالحه طلبی
pacifism

مصالحه گرای
pacific

مصالحه کردن
compromise

مترادف ها

accord (اسم)
اصلاح کردن، توافق، پیمان، سازش، موافقت، مصالحه، اشتی دادن، دلخواه، طیب خاطر، قرار، پیمان غیر رسمی بین المللی، متفق بودن، نهاد، هم اهنگی

compromise (اسم)
توافق، سازش، مصالحه، تراضی

reconciliation (اسم)
مصالحه، اصلاح، تلفیق، اشتی

conciliation (اسم)
توافق، مصالحه، تسکین، اشتی

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 همتای پارسی: آشتایی 🇮🇷
برطبق چه سندی همین بدونه توزیح این که نمیشود من این ملک به شماره پلاک فضربهاین مطلب جنوبی به ذرع یا متر یا جریب ده جریب اسم وحدوحدود رامشخص کند همین حسب المصالحه بدرد عمت میخورد بدونه اسم وفامیل ونشان سوادش رل نداری تحر نده بدونه خط ونشان ظالمانه است
《 پارسی را پاس بِداریم 》
مُصالِحه
هَم سازِشی ، هَم آشتاری ( آشتی - آری )
ساخت و ساز ، ساز وُ ساخت ، آشت وُ ساخت
آشتی جویی
بجای واژه ی از ریشه عربی �مصالحه�، بهتر است از آمیخته واژه ی پارسی �آشتی جویی� سود برد.
از پی نوشت یادداشت �رفتیم، زدیم، نشاندیم؛ ساده تر از روم باستان!� ب. الف. بزرگمهر ششم خرداد ماه ۱۳۹۵
http://www. behzadbozorgmehr. com/2016/05/blog - post_100. html