مصادف

/mosAdef/

    coincident
    concurrent
    concomitant

فارسی به انگلیسی

مصادف بودن با
coincidence

مصادف شدن
fall

مصادف شدن با
coincide

پیشنهاد کاربران

هَمرُخداد: زمانیکه دو مناسبت یا رویداد با هم در یک زمان رخداده باشند.
برابر انگلیسش coincident هست که آکسفورد اینگونه تعریف کرده.
occurring together in space or time.
همزمانی
مقارن