مصاحب

/mosAheb/

    companion
    friend
    mate
    accompaniment
    compeer

فارسی به انگلیسی

مصاحب بودن
accompany

مترادف ها

companion (اسم)
معاشر، مصاحب، همراه همدم، پهلو نشین، هم نشین

consort (اسم)
شریک، همسر، مصاحب

confabulator (اسم)
مصاحب

fellow traveller (اسم)
مصاحب

پیشنهاد کاربران

همدم، هم صحبت، هم نشین
حمید رضا مشایخی - اصفهان
همدم ، همنشین ، هم صحبت ، یار ، ندیم ، دوست ، ملازم ، معاشر
در گویش شهر بابکی مصاحب همراه با کلمه مشتری به کار می رود ، به شکل ؛ مصاب مشتری
مصاحب ، mosaheb ، همنشین ودوست ورفیق در داستان های کهن شهر بابکی به معنی مردی بوده که همنشین زن دیگری شود
- هم نشین
هم نفس