foreordain
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
صرفه جویی، مال اندیشی، اینده نگری، مشیت الهی
مشیت الهی
پیشنهاد کاربران
مشیت الهی ( انگلیسی: Divine providence ) مداخله خدا در جهان هستی است. معمولاً بین «مشیت عام» که به حمایت مستمر خداوند از وجود و قانون طبیعی اشاره دارد و «مشیت خاص» که به مداخله فوق العاده خداوند در زندگی مردم اشاره دارد، تمایز قائل می شوند. معجزه به طور کلی در دسته دوم قرار می گیرند.


تعریف Wikipedia :
God's intervention in the Universe : دخالت خداوند در جهان هستی
... [مشاهده متن کامل]
در الهیات، مشیت الهی یا صرفاً مشیت، مداخله خداوند در جهان هستی است. اصطلاح مشیت الهی ( معمولاً با حروف بزرگ ) به عنوان ( عنوان خدا ) نیز استفاده می شود. معمولاً بین �مشیت عام� که به حمایت مستمر خداوند از هستی و نظم طبیعی هستی اشاره دارد و �مشیت خاص� که اشاره به دخالت فوق العاده خداوند در زندگی مردم دارد، تفاوت قائل می شود. معجزات به طور کلی در دسته دوم قرار می گیرند.
خواست خدا
"مشیت" از مادهی "شیء" مصدر "شاء، یشاء" است که در لغت از آن به اراده تعبیر شده؛ و در اصطلاح به معنی تمایل یافتن به سوی چیزی تا حدّی که به طلب آن چیز منجر شود. از آنجا که این لفظ در نزد متکلمین از الفاظ مشترک بین خدا و خلق میباشد، راغب آن را به معنی "ایجاد کردن شیء" و "اصابت کردن" معنا نموده با این تفصیل که مشیت در مورد خدا به معنی ایجاد و وجود شیء است و در صورتی که برای انسانها استعمال گردد، به معنی اصابت میباشد. [1]
... [مشاهده متن کامل]
لازم به ذکر است که قرآن از مشیت الهی با تعابیری از قبیل "شاء" و "أراد" و مشتقات آن دو یاد نموده که مادهی "شاء" 227 بار و مادهی "اراده" 147بار در قرآن به کار رفته است. این کثرت کاربرد نشانی از اهمیت ویژهی این موضوع از دیدگاه توحیدی اسلام میباشد.
مشیت خدا از منظر قرآن
یکی از صفات کمال خداوند که گاه به صورت ضمنی و گاه با صراحت، در قرآن مطرح شده و در طول تاریخ نیز یکی از جنجالیترین مباحث کلامی و تفسیری را به خود اختصاص داده، [2] مسئلهی مشیت خداوند است. در قرآن، آیات فراوانی دالّ بر تسلط کامل خداوند بر تمام امورات هستی است[3] که همهی اتفاقات عالم را بر اساس مشیت الهی معرفی نموده و انسان را فاقد هیچگونه اختیاری نشان میدهند:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ
مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِکَ الْخَیرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدیر»[4]
«بگو: بار خدایا، تویى دارنده مُلک. به هر که بخواهى مُلک مىدهى
و از هر که بخواهى مُلک مىستانى. هر کس را که بخواهى
عزت مىدهى و هر کس را که بخواهى ذلت مىدهى؛
همهی نیکیها به دست توست و تو بر هر کارى توانایى. »
اما در کنار این آیات، آیاتی نیز هستند که انسان را صاحب اختیار معرفی کرده و او را عامل تغییر در سرنوشت خود میداند و لذا برای انسان مسئولیتهایی معین شده و ثواب و عقاب بر آنها مترتب شده است:
«وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیکْفُرْ إِنَّا
أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها . . . »[5]
«بگو: این سخن حق از جانب پروردگار شماست. هر که بخواهد ایمان بیاورد
و هر که بخواهد کافر شود. ما براى کافران آتشى که لهیب آن
همه را دربرمىگیرد، آماده کردهایم. . . »
جمع این آیات به این صورت است که اختیار انسان، اختیار مطلق و در عرض مشیت خدا نیست؛ چرا که اگر بپذیریم، انسان مختار محض است، باید به این نکته ملتزم شویم که موجودی یافت شده که از دایرهی حکومت و قدرت خداوند خارج است و این شرک بوده و با توحید افعالی خداوند در تعارض است. [6] و از سوی دیگر اگر بپذیریم انسان مجبور محض است، در این صورت نتیجهای جز لغویت تکلیف و جزا نخواهد داشت و این عقیده با حق انتخاب در انسانها که امری بدیهی است، منافات دارد؛ لذا حق اینست که نظام آفرینش بر اساس امر بینالامرین تدوین شده؛ یعنی قدرت، عقل، شعور، آزادی در انتخاب و ارادهی ما از اوست و در طول اراده و مشیت الهی بوده و معلول آن است؛ زیرا خداوند تمام مقدمات و لوازم اراده و إعمال آن را در اختیار ما قرار داده و این ما هستیم که تصمیم نهایی را در انجام یا ترک امور إتخاذ میکنیم. پس از آن جهت که افعال ما لازمهی مقدماتى بوده که خدای رحمان به ما عنایت کرده، هم مىتوان این لوازم را به او نسبت داد و هم به کسى که افعال را انجام داده است. بنابراین نه تنها بین این دو دسته از آیات هیچگونه تقابل و تعارضی وجود ندارد، بلکه بین آنها همگونی خاصی وجود دارد. [7]
اقسام مشیت الهی
مشیت خدا در دو محور بحث میشود:
1. مشیت تکوینی:
مشیت تکوینی عبارت است از مقام ایجاد اشیاء، که مخصوص خداوند بوده و بر اساس علم و حکمت و مصلحت خود آنها را ایجاد مینماید و از آنجا که این مقام عین حق است و از قدرت لایزال الهی سرچشمه میگیرد، تخلف از آن امکانپذیر نمیباشد و بندگان در این حوزه حق اختیار ندارند:[8]
«تُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَ تُخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ وَ
تُخْرِجُ الْمَیتَ مِنَ الْحَی وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیرِ حِساب»[9]
«شب را در روز داخل مىکنى، و روز را در شب و زنده را از مرده بیرون مىآورى، و مرده را زنده و به هر کس بخواهى، بدون حساب، روزى مىبخشى»
این آیه چند نمونه از مصادیق امور تکوینی را ذکر نموده که در ارتباط با تکوین و تقدیر خداوند است و از محدودهی ارادهی مخلوقات خارج است. [10]
2. مشیت تشریعی:
مشیت تشریعی اینست که خداوند با ارسال رسولان، بندگان را از آنچه به مصلحت و یا ضرر آنهاست، آگاه مینماید تا با اختیار خود و بدون هیچگونه إجبار به فعل یا ترک، آنها را انجام داده یا ترک کنند؛ لذا تخلف از آن امکانپذیر بوده و قرآن اشاره به این مشیت میفرماید:[11]
«إِنَّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»[12]
«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد ( و پذیرا گردد ) یا ناسپاس!»
رابطهی مشیت و علم خدا
تدبیر عالم در نظام آفرینش أحسن بر اساس مشیت خداوندی، اقتضا میکند که خداوند به تمام امور احاطه و علم تام داشته تا چیزی از امور عالم از او مخفی نماند؛[13] لذا میتوان گفت که علم حضوری به جمیع اشیاء و مخلوقات یکی از لوازم مهم در مشیت الهی میباشد:
«یعْلَمُ ما بَینَ أَیدیهِمْ وَ ماخَلْفَهُمْ وَ لایحیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاء. . . »[14]
«آنچه را در پیش روى آنها [بندگان] و پشت سرشان است مىداند ( و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است. ) و کسى از علم او آگاه نمىگردد، جز به مقدارى که او بخواهد. ( اوست که به همه چیز آگاه است و علم و دانش محدود دیگ . . .
... [مشاهده متن کامل]
لازم به ذکر است که قرآن از مشیت الهی با تعابیری از قبیل "شاء" و "أراد" و مشتقات آن دو یاد نموده که مادهی "شاء" 227 بار و مادهی "اراده" 147بار در قرآن به کار رفته است. این کثرت کاربرد نشانی از اهمیت ویژهی این موضوع از دیدگاه توحیدی اسلام میباشد.
مشیت خدا از منظر قرآن
یکی از صفات کمال خداوند که گاه به صورت ضمنی و گاه با صراحت، در قرآن مطرح شده و در طول تاریخ نیز یکی از جنجالیترین مباحث کلامی و تفسیری را به خود اختصاص داده، [2] مسئلهی مشیت خداوند است. در قرآن، آیات فراوانی دالّ بر تسلط کامل خداوند بر تمام امورات هستی است[3] که همهی اتفاقات عالم را بر اساس مشیت الهی معرفی نموده و انسان را فاقد هیچگونه اختیاری نشان میدهند:
«قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ
مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیدِکَ الْخَیرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدیر»[4]
«بگو: بار خدایا، تویى دارنده مُلک. به هر که بخواهى مُلک مىدهى
و از هر که بخواهى مُلک مىستانى. هر کس را که بخواهى
عزت مىدهى و هر کس را که بخواهى ذلت مىدهى؛
همهی نیکیها به دست توست و تو بر هر کارى توانایى. »
اما در کنار این آیات، آیاتی نیز هستند که انسان را صاحب اختیار معرفی کرده و او را عامل تغییر در سرنوشت خود میداند و لذا برای انسان مسئولیتهایی معین شده و ثواب و عقاب بر آنها مترتب شده است:
«وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیکْفُرْ إِنَّا
أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها . . . »[5]
«بگو: این سخن حق از جانب پروردگار شماست. هر که بخواهد ایمان بیاورد
و هر که بخواهد کافر شود. ما براى کافران آتشى که لهیب آن
همه را دربرمىگیرد، آماده کردهایم. . . »
جمع این آیات به این صورت است که اختیار انسان، اختیار مطلق و در عرض مشیت خدا نیست؛ چرا که اگر بپذیریم، انسان مختار محض است، باید به این نکته ملتزم شویم که موجودی یافت شده که از دایرهی حکومت و قدرت خداوند خارج است و این شرک بوده و با توحید افعالی خداوند در تعارض است. [6] و از سوی دیگر اگر بپذیریم انسان مجبور محض است، در این صورت نتیجهای جز لغویت تکلیف و جزا نخواهد داشت و این عقیده با حق انتخاب در انسانها که امری بدیهی است، منافات دارد؛ لذا حق اینست که نظام آفرینش بر اساس امر بینالامرین تدوین شده؛ یعنی قدرت، عقل، شعور، آزادی در انتخاب و ارادهی ما از اوست و در طول اراده و مشیت الهی بوده و معلول آن است؛ زیرا خداوند تمام مقدمات و لوازم اراده و إعمال آن را در اختیار ما قرار داده و این ما هستیم که تصمیم نهایی را در انجام یا ترک امور إتخاذ میکنیم. پس از آن جهت که افعال ما لازمهی مقدماتى بوده که خدای رحمان به ما عنایت کرده، هم مىتوان این لوازم را به او نسبت داد و هم به کسى که افعال را انجام داده است. بنابراین نه تنها بین این دو دسته از آیات هیچگونه تقابل و تعارضی وجود ندارد، بلکه بین آنها همگونی خاصی وجود دارد. [7]
اقسام مشیت الهی
مشیت خدا در دو محور بحث میشود:
1. مشیت تکوینی:
مشیت تکوینی عبارت است از مقام ایجاد اشیاء، که مخصوص خداوند بوده و بر اساس علم و حکمت و مصلحت خود آنها را ایجاد مینماید و از آنجا که این مقام عین حق است و از قدرت لایزال الهی سرچشمه میگیرد، تخلف از آن امکانپذیر نمیباشد و بندگان در این حوزه حق اختیار ندارند:[8]
«تُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ وَ تُخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ وَ
تُخْرِجُ الْمَیتَ مِنَ الْحَی وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیرِ حِساب»[9]
«شب را در روز داخل مىکنى، و روز را در شب و زنده را از مرده بیرون مىآورى، و مرده را زنده و به هر کس بخواهى، بدون حساب، روزى مىبخشى»
این آیه چند نمونه از مصادیق امور تکوینی را ذکر نموده که در ارتباط با تکوین و تقدیر خداوند است و از محدودهی ارادهی مخلوقات خارج است. [10]
2. مشیت تشریعی:
مشیت تشریعی اینست که خداوند با ارسال رسولان، بندگان را از آنچه به مصلحت و یا ضرر آنهاست، آگاه مینماید تا با اختیار خود و بدون هیچگونه إجبار به فعل یا ترک، آنها را انجام داده یا ترک کنند؛ لذا تخلف از آن امکانپذیر بوده و قرآن اشاره به این مشیت میفرماید:[11]
«إِنَّا هَدَیناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً»[12]
«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد ( و پذیرا گردد ) یا ناسپاس!»
رابطهی مشیت و علم خدا
تدبیر عالم در نظام آفرینش أحسن بر اساس مشیت خداوندی، اقتضا میکند که خداوند به تمام امور احاطه و علم تام داشته تا چیزی از امور عالم از او مخفی نماند؛[13] لذا میتوان گفت که علم حضوری به جمیع اشیاء و مخلوقات یکی از لوازم مهم در مشیت الهی میباشد:
«یعْلَمُ ما بَینَ أَیدیهِمْ وَ ماخَلْفَهُمْ وَ لایحیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاء. . . »[14]
«آنچه را در پیش روى آنها [بندگان] و پشت سرشان است مىداند ( و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است. ) و کسى از علم او آگاه نمىگردد، جز به مقدارى که او بخواهد. ( اوست که به همه چیز آگاه است و علم و دانش محدود دیگ . . .