مشکی

/meSki/

    black
    musk-coloured
    musky

مترادف ها

black (صفت)
زشت، تاریک، سیاه، مشکی، سیاه رنگ، تیره، چرک و کثیف، تهدید امیز

raven (صفت)
مشکی

پیشنهاد کاربران

مشکی واژه ای فارسی و بر گرفته از واژه �mušk� در فارسی میانه ( به معنای عطر طبیعی خوش بو که از غده ای در نزدیکی ناف آهو به دست می آید ) می باشد
از آنجا که مشک ماده ای تیره رنگ و سیاه مانند بوده، کم کم صفت �مشکی� به معنی �به رنگ مشک� یا �سیاه رنگ� به کار رفته است.
یکی از معنی های دیگر ان یعنی خاکی که با اُ نوشته می شود
هندو = سیاه از هر چیز :
در شب خط ساخته سحر حلال
بابلی غمزه و هندوی خال.
نظامی.
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را.
حافظ.
رنگِ مِشک، سیاهگون
معنی BLACK :قدرت ، جذابیت ، همیشه گی ،
در لری بختیاری
مشکی / سیاه: شَه
فرشته مشکی
تار، تیره، سیاه، قره