disturb (فعل)پریشان کردن، اشفتن، مزاحم شدن، بر هم زدن، مختل کردن، مضطرب ساختن، مشوش کردن، بهم زدنdisconcert (فعل)دست پاچه کردن، سراسیمه کردن، مبهوت کردن، مشوش کردن
سر در گم کردنآرامش کسی را بر هم زدن- کاسه و کوزه ٔ کسی را برهم زدن ؛ زندگی آرام کسی را مشوش کردن و خراب کردن آرامش وی.+ عکس و لینک