مشوب

/maSub/

    tainted
    poisoned
    mixed
    [o.s.] mixed (with an alloy)
    tempestuous

فارسی به انگلیسی

مشوب بودن
storminess

مشوب سازی
disturbance

پیشنهاد کاربران

درود
تلفظ درست این کلمه mashoub است، بر وزن فعول مانند منوط. خواهشمندم دوستان توجه کنند.
هم خانواده ها:
شَائِبَة [از ریشه ی شوب]: واحد ( الشَّوَائِب ) عیب، نقص، اشکال، ایراد، ناخالصی.
شَوْب [از ریشه ی شوب]: ( مصدر ) ، آنچه که با چیز دیگرى آمیخته شود.
مَشُوب [از ریشه ی شوب]: درهم آمیخته، مخلوط، آلوده، معیوب.
اشتباه نکنیم با:
مشوش ( مُ شَ وَّ ) [ ع . ] ( اِمف . ) آشفته ، پریشان.
ذهن مشوش یعنی ذهن پریشان ، ذهن سرگردان.