مشمول

/maSmul/

    included
    covered
    conscript
    eligible
    conscript(able person)

فارسی به انگلیسی

مشمول جریمه
liable

مشمول چیزی کردن
subsume

مشمول دریافت حق بازنشستگی
pensionable

مشمول عوارض گمرکی
dutiable

مشمول غایب
draft dodger

مشمول قانون
liable

مشمول مالیات
taxable

مشمول کردن
entitle

مترادف ها

draftee (اسم)
مشمول

inductee (اسم)
مشمول، کسی که وارد خدمت شده

subject (صفت)
مادون، مطیع، مشمول، در خطر، تحت تسلط

contained (صفت)
مشمول، محاط

included (صفت)
مشمول

پیشنهاد کاربران

دربرگرفته
شامل
کسی که شامل می شود مشمول گویند
منتفع بهره مند
mashomul این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
گَژگیت، گَژگیک ( گَژگ از کردی: گَشتگیر= شمول + «یت، یک» )
گِتینیک، گِتینیت ( گِتین از کردی: گِرتِنه وه= شمول + «یک، یت» )
هِموپیک، هموپیت ( هموپ از کردی: هه موولالیگرتن= شمول + «یک، یت» )
...
[مشاهده متن کامل]

یک پسوند یاتیکی ( = مفعولی ) پهلوی
یت پسوند یاتیکی سنسکریت