indicate, mark
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سامان، خیال، خرد، ضمیر، مشعر، خاطر، عقل، ذهن
هوش، خرد، مشعر، عقل، قوه درک
اندیشه، مشعر، قوه ذهنی، طرز فکر، ذهن، روحیه
مشعر
مشعر
مشعر، حاکی
مشعر
پیشنهاد کاربران
آگاه کننده
وضعیت چیزی رو بیان میکند. یا به زبان ساده از وضعیت چیزی خبر میدهد
در ماده ۱۵۷ آ. د. م آمده که در صورتی که اظهارنامه مشعر به تسلیم چیزی یا وجه یا مال یا سندی از طرف اظهار کننده به مخاطب باشد
در اینجا مشعر :
... [مشاهده متن کامل]
۱ - وضعیت و محتوای اظهارنامه رو بیان میکند . . . .
۲ - گویای محتوا ی اظهارنامه
۳_ مندرجات اضهارنامه
در ماده ۱۵۷ آ. د. م آمده که در صورتی که اظهارنامه مشعر به تسلیم چیزی یا وجه یا مال یا سندی از طرف اظهار کننده به مخاطب باشد
در اینجا مشعر :
... [مشاهده متن کامل]
۱ - وضعیت و محتوای اظهارنامه رو بیان میکند . . . .
۲ - گویای محتوا ی اظهارنامه
۳_ مندرجات اضهارنامه
مُشعِر: اشعار دهنده، خبردهنده، اعلام کننده، حاکی، دال، گویای
مشعر بر این است یعنی اعلام کننده این است، گویای این است، حاکی از این است
مشعر بر این است یعنی اعلام کننده این است، گویای این است، حاکی از این است
مُشعِر= آگاهنده
مُشعِر به معنای خبردهنده و اشعارکننده است ( ناظم الاطبا )
آنچه از مطلبی درک شود. حاکی، دال بر و. . .
تلفظش به گمانم اینه: مَشعَر
مُشعَر: گزارش دهنده، مخبر.
تلفظش به گمانم اینه: مَشعَر
مُشعَر: گزارش دهنده، مخبر.
کسی که از کاری گزارش میدهد
گزارش دهنده
گزارش دهنده