مشرب

/maSrab/

    natural disposition or inclination
    drinking-place
    bearing
    disposition
    natural disposition

مترادف ها

nature (اسم)
نهاد، خوی، طبع، روح، خیم، سیرت، نوع، گونه، خاصیت، سرشت، طبیعت، خو، فطرت، افرینش، مشرب، خمیره، ذات، ماهیت، گوهر، غریزه، منش

grain (اسم)
ذره، جو، خرده، شاخه، حالت، دانه، حبوبات، حبه، حب، غله، چنگال، رنگ، رگه، مشرب، دان، تفاله حبوبات، یک گندم معادل 0/0648 گرم

disposition (اسم)
ساز، وضع، تمایل، خواست، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، مشرب

mood (اسم)
حالت، مزاج، حال، مشرب، وجه، خاطر، حوصله، قلق

humor (اسم)
شوخی، خوش مزگی، خلق، مشرب، خاطر، خلط، تنابه

watering place (اسم)
مخزن، اب انبار، ابشخور، مشرب، استخر، محل چشمه اب معدنی

پیشنهاد کاربران

المُشرِب: الذی یخلط ماله مع مال الغیر ( شراکة - مضاربة. . . )
المَشرَب: مااختلط وامتزج بالافکار والعقائد والاعمال؛ کنایة ووصف مجازی عن الدین او اوالمذهب مع مناسکه وتمایزه واختلافه واختلاطه.
المَشرَب: مکان التطهیر والریاضة الروحیّة.
...
[مشاهده متن کامل]

المَشرَب:مجازاً عن النوبة واخذ السهم من الماء
. . .
یتبع. . .

مشرب یعنی نحله؛ طرز فکر
اون مشروب هست مشرب به معنای طبیعت وذاته.
مشرب همان اب جواست که مجازات شلاق راداردکه انواع مختلفی داریم :عرق سگی ویسکی راکی وتکاو. . . . .